امروزه حتی شما هم از تغییرات سریع دوروبرتان شگفتزده میشوید. هر وقت میخواهید برای فرزندتان از گذشتهها و تجربیاتتان حرف بزنید با قیافه کسالتبار و خمیازههای پیدرپی او روبهرو میشوید. حتی با شنیدن جملههایی مثل «این روزها همه چیز تغییر کرده» یا «این حرفها دیگر به درد زندگی امروز نمیخورند» نگرانیتان افزایش مییابد.
- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - -
احساس میکرد پسرش دیگر همان پسر چند سال قبل نیست. درست است که حسابی قد کشیده بود و صدایش همان صدای بچگانه که او را بابایی صدا میزد، نبود. اما داستان به همین جا ختم نمیشد. این روزها هر وقت در مورد درس و دوستان و ساعتهای رفت و آمد پسرش میپرسید او حسابی از جواب دادن طفره میرفت. دلش میخواست به پسرش بگوید که مدل موها و لباسهایش را دوست ندارد، اما هر بار که این موضوع را مطرح میکرد کارشان به بحث و جدل میکشید. در نهایت هم پسرش در حالی که در منزل را محکم به هم میکوبید از خانه خارج میشد. توی ذهنش مدام برای این رفتارهای پسرش دلیل تراشی میکرد، اما همین که یاد دوران نوجوانی خودش میافتاد به این نتیجه میرسید که احتمالا در تربیت پسرش مرتکب اشتباهی شده است… .
شاید شما هم با فرزند نوجوانتان دچار چنین مشکلاتی شدهاید و بین خودتان و او فاصلههای عمیقی”‹ احساس میکنید، اما نگران نباشید. اغلب خانوادههایی که نوجوانی را در کنار خود دارند با این مشکلات دست و پنجه نرم میکنند. تمام این مسائل از آنجا شروع میشود که آنها متعلق به نسل جدید هستند و شما هنوز در گذشتههایتان به دنبال کلیدی برای حل مشکلات نوجوانتان میگردید. برای حل این چالشها و نگرانیها کافی است با ویژگیهای خاص این دوران و روش صحیح روبهرو شدن با آنها آشنا شوید.
وقتی تفاوتها مشکلساز میشود
شاید گذشتههایتان را به یاد میآورید. همان زمانی که شبها پای قصههای پدربزرگ و مادربزرگ مینشستید و حرفها و نصیحتهایشان را با تمام وجود گوش میکردید. آن روزها حواستان را جمع تجربههایشان میکردید تا وقتی که بزرگ شدید آنها را به کار ببندید. برای کسب و کارتان هم نگرانی نداشتید. میدانستید همین که بزرگتر شدید باید یکراست پیش پدرتان بروید و به او کمک کنید.
اما امروزه حتی شما هم از تغییرات سریع دوروبرتان شگفتزده میشوید. هر وقت میخواهید برای فرزندتان از گذشتهها و تجربیاتتان حرف بزنید با قیافه کسالتبار و خمیازههای پیدرپی او روبهرو میشوید. حتی با شنیدن جملههایی مثل «این روزها همه چیز تغییر کرده» یا «این حرفها دیگر به درد زندگی امروز نمیخورند» نگرانیتان افزایش مییابد.
به علت پیشرفتهای پیدرپی در عرصههای مختلف زندگی بویژه اقتصاد و ارتباطات، خانوادهها دچار نوعی فقدان در درک دنیای فرزندانشان شدهاند. در گذشته فاصله بین نسلها نزدیک به ۲۰ سال تخمینزده میشد. به همین دلیل هم بود که اغلب والدین و فرزندان در یک نسل قرار میگرفتند و درک متقابل بین آنها وجود داشت، اما امروزه این فاصله به علت روند سریع پیشرفتها افزایش پیدا کرده است. آنها میبینند که وسایل ارتباطی نظیر تلویزیون و بویژه اینترنت جای جمعهای خانوادگی و در کنار هم بودن را برای فرزندانشان گرفته است.متأسفانه به دلیل همان نگاه سنتی و این تفکر که دیگر از آنها گذشته است، والدین احساس میکنند نمیتوانند وارد دنیای جدید فرزندانشان شوند و دقیقا از همین زمان است که مشکلات ارتباطی بین آنها تشدید میشود.
آنها هنجارشکن نیستند
واقعیت این است که دراین میان فرزندان شرایط نگرانکنندهتری دارند. آنها از یک سو پدر و مادر و سبک زندگی قدیمیشان را میبینند و از طرف دیگر خود را در برابر این تغییرات تنها و بدون پشتیبان حس میکنند. این مشکل زمانی قوت میگیرد که بزرگترها آنها را هنجارشکن یا بیقیدوبند خطاب میکنند. اشتباه نکنید. شما با گفتن این جملات به فرزندتان راه را برای برقراری یک ارتباط کلامی مؤثر با او مسدود میکنید.
بنابراین اگر آموزشهای خارج از خانواده با آموزشهای درون خانواده در تضاد باشد، ارزشها و هنجارهای متفاوتی را در فرد نهادینه میکند. به این ترتیب فرزندتان به طور طبیعی قادر نیست انتظارات شما را برآورده کند.
شما باید تلاش کنید بدون تعصب و جهتگیریهای منفی با فرزندتان وارد گفتوگو شوید و عقایدتان را با نظرات او هماهنگ کنید. هر چقدر بتوانید بر سر موارد اختلاف بیشتر به توافق برسید رابطه سالمتری خواهید داشت.
هنگام صحبت با نوجوانان همیشه باید صبور باشید، روند گفتوگو را با شیوههای منطقی جلو ببرید، افراط و تفریط را کنار بگذارید. درست است که با تأیید صحبتها و نظرات فرزندتان رابطه صمیمانهای را ایجاد میکنید، اما اگر بخواهید همیشه این روند را پیش بگیرید کمکم توانایی پذیرش عقاید مخالف را از او خواهید گرفت.
علاوه بر این اگرچه امکان قضاوت، اظهارنظر و بیان احساسات مختلف به نوجوانان اعتماد به نفس میبخشد، اما در عین حال شما باید چگونگی اظهارنظر و بیان مناسب را در حضور بزرگترها به آنها آموزش دهید. بنابراین سعی کنید همه چیز را به اندازه رعایت کنید.
مرز کشیدن به دور نوجوانان
نوجوانان در این سنین زود از کوره در میروند و در مواجه شدن با اتفاقات مختلف بسرعت برافروخته و عصبانی میشوند، یکباره واکنشهای هیجانی شدیدی از خود بروز میدهند یا آرزوها و تخیلات دور و درازی را در ذهنشان میپرورانند. همه اینها از غلبه احساسات و عواطف نوجوانان بر روی تصمیماتشان خبر میدهند. به همین دلیل لازم است شما تا حدی روی تصمیمات و رفتارهای فرزندتان نظارت داشته باشید.
در نخستین مرحله باید حد و حدود آزادیهای نوجوانتان و انتظاراتی که از او دارید را با زبان ساده برایش بیان کنید. گاهی نوجوانان در مورد آزادیهایشان و نظرات والدینشان در این مورد دچار اشتباه هستند و متأسفانه زمانی از این موضوع آگاه میشوند که کار از کار گذشته باشد. برای این منظور ابتدا باید خواستههایتان را برای خودتان روشن کنید. سپس آنها را در فضایی آرام برای فرزندتان توضیح دهید. فراموش نکنید که لحن شما نباید حالت تهدیدآمیز داشته باشد. در نهایت نیز عواقب رعایتنکردن موازینی که برایشان تعیینکردهاید با زبانی نرم توضیح دهید. برای جلوگیری از وقوع اشتباهات احتمالی که جزء لاجرم دوران نوجوانی است، روی بخشهای مختلف زندگی فرزندتان نظارت داشته باشید، اما این نظارت باید کاملا از دور و غیرمستقیم باشد. اگر فرزندتان احساس کند همیشه زیر ذرهبین شما قرار دارد، فکر میکند شما به او اعتماد ندارید و این تفکر میتواند تأثیرات منفی روی آینده او داشته باشد. ضمن اینکه نوجوانان در این سنین همیشه میتوانند راهی برای پنهانکاری پیدا کنند. برقراری یک رابطه دوستانه به طوری که نوجوانتان خودش شما را در جریان کارهایش قرار دهد، کلید مشکل شما خواهد بود.
هماهنگی را فراموش نکنید
اگر در میدانهای مختلف زندگی با همسرتان اختلاف نظر دارید یا حتی گاهی کارتان به رقابت کشیده میشود این روند را در مورد برنامههای تربیتی نوجوانتان کنار بگذارید.
سیدهادی شجاعی، روانشناس خانواده متفاوت بودن شیوههای تربیتی را از مهمترین آفتهای رابطه با نوجوانان میداند و در این باره میگوید: «فرزندان نباید احساس کنند یکی از والدین به آنها مزایایی میدهد که دیگری با آن موافق نیست، چراکه در این حالت نوجوان در عین حال که نسبت به یکی از والدین گرایش مییابد، از دیگری دور میشود.»
او در حالی که به پدرها و مادرها توصیه میکند که تا حد ممکن رفتارهایشان را با هم هماهنگ کنند، میگوید: «نوجوانان در این سنین به طور طبیعی با دشواریها و سردرگمیهای زیادی روبهرو هستند و والدین نباید با رفتارهای ضد و نقیض به این مشکلات دامن بزنند.»
بنابراین سعی کنید قبل از اینکه بین شما و فرزندان فاصلههای عمیقی ایجاد شود در این باره با همسرتان بهتوافق برسید.
او دیگر بزرگ شده است.
سالهای نوجوانی دوران انتقال از کودکی به بزرگسالی نامیده میشود. نوجوانان در این سنین برای آیندهشان تجربههای زیادی کسب میکنند و حتی تصمیمات بلندمدت زیادی میگیرند، اما تمام این تواناییها زمانی به نوجوانتان منتقل میشود که شما به او اجازه داده باشید، دستکم در مسائلی که خودش به طور مستقیم با آنها درگیر است، بهتنهایی تصمیمگیری کرده باشد.
نوجوانان در این سنین خود را برای هر کاری توانا می ببینند. این مساله زمانی مشکلساز میشود که شما گاهی از فرزندتان توقع دارید مانند یک بزرگسال عاقلانه و منطقی رفتار کند و در عین حال گاهی به او گوشزد میکنید هنوز بچه است و توانایی انجام برخی کارها را ندارد. این برخورد والدین باعث سردرگمی نوجوانان خواهد شد و در نهایت آنها در موقعیتهای مختلف، تکلیفشان را نمیدانند و مدام احساس میکنند دارند راه را اشتباه میروند.
اگر قصد دارید در این خصوص رفتارتان را اصلاح کنید، یکی از راههای پیش رو دادن مسوولیت به فرزندان است. البته اگر آنها عادت به قبول مسوولیت نداشته باشند، ابتدا ممکن است حاضر به پذیرش آن نباشند و از خود مقاومت نشان دهند.
الگوی خوبی باشید
اگرچه دوستان در سنین نوجوانی از تأثیرگذارترین گروهها روی نوجوانان هستند، اما این اصلا بهمعنای کمشدن نقش والدین در شکلگیری رفتارها نیست. برای مثال اگر خودتان به رعایت قوانین و انضباط عادت ندارید هرگز نمیتوانید این خصلتها را در فرزندتان نهادینه کنید.
از جمله مشکلاتی که موجب ایجاد بحث و جدل در خانوادهها میشوند مساله نظم و ترتیب است. نوجوانان در این سنین چندان به مرتب بودن اتاقشان توجهی ندارند، اما شما میتوانید در بهبود این وضعیت به آنها کمک کنید. برای مثال به جای تحقیر آنها و تکرار جملاتی که نامرتب بودن وسایلشان را به آنها یادآوری میکند، گاهی به آنها در جمع کردن اتاقشان بخصوص در زمان امتحانات کمک کنید. از فرزندانتان توقعاتی نداشته باشید که خودتان هم آنها را رعایت نمیکنید.