مشاوره تلفنی درمان بیماری ها متخصص گیاهان دارویی و طب سنتی حکیم محمد صدیقی

– 09120580638-02165114469–09155077358 – 

مشاوره طب سنتی انلاین در تلگرام

ایدی پاسخگو سوالات پزشکی  @Kh_sedighi
    کانال طب سنتی
https://telegram.me/atarishahjahan

و درمان تمام بیماری ها در طب سنتی و گیاهان داروی

مشاوره 09120580638 - 09155077358

از جمله درمان های:

جنسی+ چاقی و لاغری+دیابت+الزایمر+نازایی+سنگ کلیه+لک های صورت

+سردرد های شدید+دیسک کمر و رگ سیاتیک+پوکی استخوان+تقویت کننده اعصاب،آرام بخش،تقویت کننده قلب،ضدانگل قوی،تصفیه کننده خون.

و درمان معده+درمان تقویت حافظه+درمان یائسگی+درمان...

√ رفع سنگ کلیه.سنگ مثانه.سنگ کیسه صفرا
درمان عفونت و کیستها
√درمان سردرد های میگرنی و سینوزیتی
√درمان بیماری های قلبی و عروقی وتصلب شرائین و واریس
√ درمان آسم و تنگی نفس
√درمان گیاهی مغز و اعصاب و ضد افسردگی
√درمان بیماری پوستی و اگزما
√درمان درد مفاصل و استخوانی و عضلات
سیاتیک رفع ورم عضلات و نقرص 
√رفع بواسیر و شقاق مقعد،سندروم روده،رفع یبوست و اسهال
√رفع ورم معده و روده،ضد نفخ،درمان سوهاضمه و گوارش
√درمان کاهش چربی خون،کلسترول خون،قند خون(دیابت)،فشار خون
√جلوگیری از ریزش مو و تحریک رشد مو سر و ابرو
√رفع پلاک میکروبی دندان و ضد التهاب لثه و حفره دهان
√درمان بیماری های دستگاه تناسلی(نازایی.و قاعده اور)
و درمان پروستات 
√افزایش شیر مادر،تسکین درد های قاعدگی و انواع بیماری زنان
√برطرف‌کردن بوهای نامطبوع بدن
√تقویت نیرو جنسی و بازگشت نیروی جوانی
√برطرف کردن کم خونی

+دمنوش های مفید+عرقیات مفید+ و هر بیماری دیگری..

درمان با گیاهان دارویی و طب سنتی
حکیم محمد صدیقی
تهران و کرج حضوری میتونید تشریف بیارید وشعبه گیلان رو هماهنگ کنید
شهرستان ویزیت تلفنی و ارسال ازمایشات
در تلگرام واتس اپ و سروش
  09120580638-02165114469–09155077358  
 
تنگ کننده واژن با دارو گیاهی ماریانا
کلیک کن روی لینک
حجم دهنده طب سنتی روغن خراطین
   
پودر گیاهی چربی سوز و ضد اشتها 
 
    
درمان نازایی با گیاهان دارویی و طب سنتی
 
 

پودر گیاهی مارایا تنگ کننده واژن

تنگ کننده واژن گیاهی

 

برای اطلاعات بیشتر در مورد ماریانا طریقه خرید مصرف روی عکس کلیک کن 

 

 

 

عکس روغن خراطین حجم دهنده طب سنتی 

روغن خراطین

روغن خراطین

روغن خراطین الت تناسلی

روغن خراطین برای اقایان

برای اطلاعات بیشتر در مورد روغن خراطین روعکس بالا کلیک کن

 

یک دقیقه وقت بزار و متن بالا رو مطالعه کن

 
 
I-love - 29
loading...

I-love

I-love

مرد گدا
مردی هر روز در بازار گدايی میکرد و مردم هم حماقت او رادست میانداختند. دو سکه به اونشان میدادند که يکی از طلا بود و يکی ازنقره. اما مرد گدا هميشه سکه نقره را انتخاب میکرد. اين داستان در تماممنطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد میآمدند و دو سکه به او نشانمیدادند ومرد گدا هميشه سکه نقره را انتخاب میکرد. تا اينکه مرد مهربانی از راه رسيدو از اينکه مرد گدا را آنطور دست میانداختند٬ ناراحت شد. درگوشه ميدان بهسراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. اينطوریهم پول بيشتری گيرت میآيد و هم ديگر دستت نمیاندازند. مردپاسخ داد: حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ ديگر مردم به من پول نمیدهند تاثابت کنندکه من از آنها احمقترم. شما نمیدانيد تا حالا با اين کلک چقدر پولگير آورده ام. نتیجه : اگر کاری که میکنی٬ هوشمندانه باشد٬ هيچ اشکالی نداردکه تو را احمق بدانند.!
مرگ و زندگی

حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گول مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم،
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم،
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت،
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد وهم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم،
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد
پس باید بدونیم عمر دست خداست هیچ کس نمیدونه تا کیزنده است و زندگی خواهد کرد پس بهتره تا میتونیم به خودمون کمک کنیم و از زندگی لذت ببریم میخواد من باشم یا تو همه رفتنی هستیم مهم اینه که چطور زندگی کنیم تا حسرتشو نخوریم

خدایا کمکم کنتا بندههمانباشم که تو می خواهی مرا به حال خودم وامگذار




I-love بازدید : 271 چهارشنبه 12 بهمن 1390 زمان : 17:15 نظرات (0)

كساني كه به دنبال راه حلهاي سريع مي گردند، وقتي فشار از روي آنها برداشته مي شود، دست از فعاليت مي كشند. اما كساني كه به تطابق بها مي دهند، حتي وقتي فشارها برداشته مي شود، راه خود را دنيال مي كنند

اگر زندگي اشخاص به راستي موفق را كه بر دنيا تاثير گذاشته اند، مرور كنيد، خواهيد ديد كه عملاً در تمام موارد، زمان قابل ملاحظه اي را به خلوت كردن با خود مي گذرانند، به تعمق و تامل مي پردازند، مراقبه مي كنند و گوش مي دهند

ما در جامعه اي زندگي مي كنيم كه بيماري هدف دارد. بسياري از مردم تلاش مي كنند تا به جايي برسند، اما وقتي رسيدند، همانجا متوقف مي شوند

به گونه اي بياموزيد كه گويي عمري جاويدان داريد و به گونه اي زندگي كنيد كه گويي همين فردا آخرين روز زندگي شما است

اگر در باطن براي اشخاص ارج و قرب قايل نباشيد، نمي توانيد در حضورشان احساس مهم بودن به آنها ببخشيد

I-love بازدید : 206 چهارشنبه 12 بهمن 1390 زمان : 14:08 نظرات (0)

نسخه دکتر

بیمار:آقای دکتر! انگشتم هنوز به شدت درد می کند!

دکتر: مگر نسخه دیروز را نپیچیدی؟

بیمار: چرا پیچیدم دور انگشتم ولی اثر نداشت؟


در کلاس زیست شناسی

معلم:سعید! دو تا حیوان دوزیست نام ببر.

سعید: قورباغه و برادرش.


انشاء

معلم از دانش آموزان خواست که انشاء درباره یک مسابقه فوتبال بنویسند. همه مشغول نوشتن شدند جز یک نفر، معلم از او پرسید: تو چرا نمی نویسی؟

دانش آموز جواب داد:نوشته ام!

معلم دفتر او را گرفت و نگاه کرد. نوشته بود: به علت بارندگی فوتبال برگزار نخواهد شد!

جمله سازی

معلم: با علی، محمد، حسین جمله بساز.

رضا: علی با حسین به پارک رفتند.

معلم: پس محمد کجاست؟

رضا: محمد خواب موند، نیومد!

مرد چهار شانه

مردی جلوی مردی دیگر می ایستد و می گوید: شما آقا حمید هستید؟

آن مرد می گوید: بله، چه طور مگه؟

می گوید: آخه من شنیدم که شما مردی چهار شانه هستید؛ ولی حالا که شما را دیدم دو شانه بیشتر ندارید!

حیف نون می ره تماشای رقص باله از اول تا آخرش خواب بوده. بعد ازش می پرسن چه طور بود؟ میگه آدمای خیلی خوبی بودن. دیدن من خوابم، رو نوک انگشت راه می رفتن!

زن: عزیزم! یادته روز خواستگاری وقتی ازت پرسیدم چرا می خوای با من ازدواج کنی، چی گفتی؟
شوهر: آره، خوب یادمه، گفتم: می خواهم یک نفر را در زندگی خوشبخت کنم.
زن: خوب، پس چی شد؟
شوهر: خوب، خوشبخت کردم دیگه.
زن: کیو خوشبخت کردی؟
شوهر: همون بیچاره ای رو که ممکن بود با تو ازدواج کنه!!!

مادر به پسرش: هیچ خجالت نکشیدی این همه کیک رو تنهایی خوردی، اصلاً هیچ به فکر خواهرت بودی؟
پسر بچه: آره مامان همه اش به فکرش بودم، که نکنه یک دفعه وسط خوردن کیک سر برسه!


I-love بازدید : 286 چهارشنبه 12 بهمن 1390 زمان : 13:19 نظرات (0)

همیشه باش عشق من

همیشه باش که بی تو عذاب میکشم ، نمیتوانم سختی های دنیا را بی تو روی دوش بکشم!

همیشه باش که بدجور نیاز دارم به تو ،

باز هم محبتی به قلبم کن که زندگی ام را مدیونم به تو

تو آمدی و عشق را دوباره پیدا کردم ،

آن عشق بی معنا برایم بامعنا شد و همین شد که قلبم دوباره جان گرفت...

بمان و یاری کن مرا ، تا پایان این راه همراهی کن مرا،

نگذار تنها بمانم ، نگذار در این راه بی همسفر باقی بمانم

بیا و در حق دلم عاشقی کن ، بیا و برای یک بار هم که شده

عشق را آنطور که هست برایم معنی کن

بس که دلم دست این و آن افتاد کهنه شد ،

عمری از احساسم گذشت و پیر شد ،

دیگر نه طاقت دوباره شکستن را دارم ، نه حس دوباره ساختن را....

درک کن ، میترسم ، بس که دلم زیر پاهای بی محبت دیگران افتاد و له شد ،

زندگی برایم یک داستان بدون عشق شد ....

تو آمدی و باز هم فکرم درگیر شد ،

دلم به لرزه افتاد و لحظات با تو بودن نفسگیر شد

به خدا دیگر طاقت ندارم ، بس که شکسته ام دیگر جایی برای غمهای تازه ندارم ،

بس که خسته ام ،نفسی برای فرار از خستگی ندارم

دل بسته ام به تو و نگاهی کن به من ،شک نکن به احساسات قلب من ....

دستانم بگیر و آرامم کن ، با قلب شکسته ام مدارا کن ،

اینک که با توام ، اینک که دلم را به دریای دلت زدم و محو امواج توام ،

مرا با دستهای خودت غرق نکن....

همیشه باش که بی تو عذاب میکشم ، امروز از ته دل با من باش،

که بی تو همان تنها و دلشکسته دیروز میشوم

I-love بازدید : 215 دوشنبه 10 بهمن 1390 زمان : 11:57 نظرات (0)

پسره به دختره ميگه : چقدر امشب خوش بگذره ، سه تا بليط سينما گرفتم ! دختره ميگه : چرا سه تا ؟ من و تو که 2 نفر بيشتر نيستيم ؟ پسره ميگه : نه ، سه تا بليط گرفتم واسه بابا و مامان و داداشت

یاروه بعد از عمليات داشته شهدا رو جمع و توي پلاستيک مي کرده بين شهدا يه زخمي بوده که به زحمت ميگه من زخمي هستم شهيد نشدم تركه ميگه بيا برو توي پلاستيک شهيد شدي بدبخت داغي نميفهمي


ديوونه ميره پيش دکترميگه يه کتاب نوشتم به نام ((صداي پاي اسب))دکترمي خونه ميبينه 500 صفحه نوشته پيتيکو....پيتيکو.....پيتيکو

قولي ميره خواستگاري، دختره سبيل داشته.... بهش ميگه: چرا سبيل داري؟ دختره ميزنه زير گريه..... قولي مياد دلداري بده ميگه: مرد كه گريه نمي‌كنه


معتاده پيغام گير مي خره رو پيغامگيره مي ذاره: هشتم........ولي خشتم !


یارو يه آخوندو مي بينه بهش ميگه: خدا وکيلي يعني سرت اينهمه درد مي کنه

یک روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار


يه شخصي از خيابون رد ميشده ، ميبينه يه بچه اصفهاني نشسته كنار خيابون گريه ميكنه. جلو ميره و ميگه چي شده عزيزم ، پسر بچه ميگه سكه ۲۵ توماني ام را گم كرده ام. مرد ميگه اينكه گريه نداره بيا اين۲۵ توماني مال تو! بچه باز هم به گريه كردن ادامه ميده < مرد ميپرسه ديگه چيه ؟ بچه ميگه اگه اون سكه را گم نكرده بودم الان ۵۰ تومن پول داشتم!

۵راه ميشه تشخيص داد يه نفر اصفهانيه
اول اينكه همشون زيرشلواري آبي راه راه مي پوشن ( البته شايد با خوندن اين مطلب سريع اونو عوض كنن)
دوم اينكه با خوردن هر قلوب نوشابه نگاهي به شيشه ميكنن به كجا رسيده
سوم اينكه تا در بستني رو باز ميكنن سريع يه ليس به درش ميزنن
چهارم اينكه وقتي براشون مهمون مياد دم در مي ايستند و به جاي اينكه بگويند بفرمائيد تو ميگن چرا نمياي تو
پنجم اينكه من اصفهاني نيستم ، ولي چرا اين كار ها رو ميكنم
اصفهانيه مي‌ره سربازي وقتي برمي‌گرده بابا و داداششو با كلي ريش مي‌بينه مي‌زنه زير گريه مي‌گه بگين چي شده من طاقت دارم. باباش مي‌گه كره‌ خر چرا ريش تراشو با خودت برده بودي؟!

قزوینیه دم مردن وصیت میكنه كه وقتی مردم منو بسوزونید و از خاكسترم پودر بچه درست كنید.

قزوينيه مي گن شما چرا اينقدر خوشبختين؟ ميگه: براي اينکه بخت مي ترسه به ما پشت کنه

کمربند شلوار ضامن سلامتی شماست . (روابط عمومی شهرداری قزوین)

با توجه به مسدود بودن راههای خروجی قزوین و گیر افتادن هفت هزار مسافر، امروز در قزوین عید اعلام شد

یه روز یه اصفهانی و یه تهرانی ۰و یه قزوینی می میرند.آنقدر به خدا التماس می کنند تا اینکه خدا با برگشتن آنها به دنیا موافقت می کنه به شرطی که دیگه گناه نکنند وگرنه سنگ می شوند. خلاصه آنها به دنیا برمی گردند.همان اول کار تهرانیه یه دختره را میبینه و می افته دنبالش. همان دم سنگ میشه.بعد مدتی اصفهانیه یه ۵ تومانی روی زمین می بینه خم میشه که برداره قزوینیه می گه : خاک تو سرت . هم خودت رو بدبخت کردی هم منو

به قزوینیه می گن چه اهنگی دوست داری؟ می گه اون اهنگ معین که می گه. پشتت رو کردی بر من بگو مگو نداره

قزوينيه مي‌ميره، پسرش مي‌بينه وصيت كرده قبرشو شيب دار بسازن! چند وقت بعد قزوينيه مياد به خواب پسرش، پسره مي‌پرسه: بابا جريان اين قبر شيب دار چيه؟
قزوينيه ميگه: بالام‌جان، تا بچه‌ها بيان روش سر بخورن

I-love بازدید : 254 دوشنبه 10 بهمن 1390 زمان : 1:51 نظرات (0)

همسر من نه ز من دانش و دین می خواهد

نه سلوک خوش و حرف نمکین می خواهد

نه خداجویی مردان خدا می طلبد

نه فسون کاری شیطان لعین می خواهد

نه چو سهراب دلیر و نه چو رستم پرزور

بنده را او نه چنان و نه چنین می خواهد

اسکناس صدی و پانصدی و پنجاهی

صبح تا شب ز من آن ماه جبین می خواهد

هی بدین اسم که روز از نو و روزی از نو

مبل نو، قالی نو، وضع نوین می خواهد

خانه عالی و ماشین گران می طلبد

باغ و استخر و ده و ملک و زمین می خواهد

ز پلاتین و طلا حلقه سفارش داده است

ز برلیان و ز الماس نگین می خواهد

مجلس آرایی و مهمانی و مردم داری

از من بی هنر گوشه نشین می خواهد

پول آوردن و تقدیم به خانم کردن

بنده را او فقط از بهر همین می خواهد

گر مرتب دهمش پول،برایم به دعا

عمر صدساله ز یزدان مبین می خواهد

گر که پولش ندهم، مرگ مرا می طلبد

وزخدا شوهر احمق از این می خواهد

I-love بازدید : 456 یکشنبه 09 بهمن 1390 زمان : 16:43 نظرات (0)
وصیت غضنفر :
من از شب اول قبر میترسم منو شب دوم خاک کنید !
تحقیقات دانشمندان نشون داده
جمله ” تا۵ دقیقه دیگه آماده ام.” خانوما
و جمله ” تا ۵ دقیقه خونه ام.” آقایون
یه معنی رو میده!!!
برای کاهش وزن ابتدا سر خود را به چپ و سپس به راست بچرخانید
این حرکت را چند بار در موقع تعارف شیرینی، شکلات، تنقلات
و غذاهای چرب و چیلی انجام دهید !
حتما لاغر میشوید .
برای یک زن زیاد مهم نیست شوهرش کجاست
همینکه بدونه به شوهرش خوش نمیگذره براش کافیه!
یه قانونی هست که میگه :
یه مریضی میگیری که از هر یک میلیون نفر یه نفر اونو میگیره !
اما تو قرعه کشی بانک بین دونفر هم که باشه تو برنده نمیشی !
مگسه اضافه وزن داشته،زنش بهش میگه: عزیزم، یه مدت گه زیادی نخور تا دوباره بیای روی فرم!
غضنفر ﺍﺯ ﺟﻮﺏ ﻣﯽ ﭘﺮﻩ ﺍﺯﺵ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻥ
ﺩﻭﺭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻣﯿﺰﺍﺭﻥ ﻣﯿﻔﺘﻪ ﺗﻮ ﺟﻮﺏ
ﺩﻭﺭ ﺗﻨﺪ ﻣﯽﺯﺍﺭﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﻩ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ
از غضنفر میپرسن
جمله “مادر شوهرم را بوسیدم”
ماضی نقلی است یا استمراری؟
میگه هیچ کدام ! ماضی اجباری !
’̿’̿ ̵͇̿̿̿з=(•̪●)=ε/̵͇̿̿/’̿’̿ ̿
………..▌……..
………./ ……..
هیچکی از جاش تکون نخوره
بوس بده بیاد
سلامتی مادرهای قدیم که وقتی لنگه دمپایی رو پرت میکردن طرفمون صاف میامد میخورد تو سرمون!!!
وقتی تو پشت فرمون باشی بابات کنار دستت امکان داره یه سری قوانین جدید هم به
قوانین راهنمایی اضافه بشه …وقتی بابات نشست پشت فرمون همون قوانین
راهنمایی هم میتونه کنسل بشه!
دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مسئله خاصی نیست
مسئله خاص از اونجا شروع میشه که : سوسکه ناپدید میشه … !!
پشت خاور نوشته بوود:همه از من میترسن من از نیسان ابی
پشت نیسان نوشته:همه از من میترسن من از زنم
یکی از سوالاتی که ذهن منو درگیر کرده اینه که این آتشنشان های محترم ،
چرا همون طبقه ی اول نمی شینن که وقتی میخوان برن ماموریت
مجبور نشن از اون میله ها سر بخورن بیان پایین؟!
غضنفر رفته بود واسه مصاحبه استخدامی یارو ازش پرسیده بود:
اولوالعزم به کیا میگن؟
میگه : چهارده معصوم !

I-love بازدید : 218 یکشنبه 09 بهمن 1390 زمان : 14:10 نظرات (0)

من درختم،‌ بیشه را سر می‌زنم بر سقف و طاق

اختران سازند روی شاخه‌های من اتاق

شاخه‌ای از من جدا شد با تبر، سخت و ستبر

من شدم یک هفته گریان از غم و درد فراق

بعد از آن دادم به خود دلداری و گفتم که کاش

شاخه‌ام با فکر من در کار یابد انطباق

یا شود یک نیمکت در باغ، مردی خسته را

یا شود یک تکه هیزم، لم دهد توی اجاق

تا نشیند در کنارش وقت سرما عابری

با زغال آن کند سیگار خود را نیز چاق

یا شود جای کتابی، یا شود میز و کمد

یا شود ساز و نوازد نغمه‌های اشتیاق

یا شود میز خطابه توی تالاری بزرگ

تا سخن‌رانی کند خوش‌طینتی باطمطراق

آروزها داشتم در سر برای شاخه‌ام

بر خلاف میل من گردید او ناگه چماق

هرکه زد حرف حسابی، بر سرش آمد فرود

پای مردم شل شد از او، دست مردم شد چلاق

چرخ زد دور خودش، وز جور او سالم نماند

چشم و پشم و گوش و هوش و ران و جان و ساق و پاق!

هرکجا نظمی نمایان بود، آمد زد به هم

در صفوف متحد پاشید هی تخم نفاق

پا سوا شد از لگن، بازو جدا شد از بدن

بینی از صورت جدا شد، تن گرفت از جان طلاق

از هجوم او نه‌تنها داد مردم شد بلند

توله‌سگ هم زیر پل خوابیده نالد: واق ‌واق

روز و شب این بی‌ثمر بر زخم من پاشد نمک

دم‌به‌دم این دربه‌در بر درد من پاشد سماق!

باعث بدنامی جنگل شده این ناخلف

مطمئن باشید پیش والدینش گشته عاق!

قصیدة مدحیه/ اسماعیل امینی

آه از گردش ایام و کم و بسیارش

تف به چرخ فلک و دایره و پرگارش

سرنگون باد فلک زان‌که در آفاق هنر

واژگون بود همه سابقة رفتارش

تف و نفرین مکن، آغاز قصیده ست، بگو:

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش

تو در اندیشة نفرین به سراپای فلک

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

نشد، این نیست سخن، دل‌خورم از عالم دون

که شده زیر و زبر، زیر و بم کردارش

شهر هرت است هنر، طنز شده شهر شلوغ

گم شود در دل این شهر شتر با بارش

گوی اقبال به چوگان مزخرف گویی‌ست

طنز افتاده به بیچارگی از لیچارش

نیست دیوار که چون دامن طنازان است

طنزِ بی‌چاره که کوتاه شده دیوارش

طنز آن کاخ رفیع است که سعدی و عبید

بوده اند از سخن فاخر خود معمارش

طنز میدان هماورد یلان سخن است

دهخداها و صلاحی ها میدان دارش

نام‌شان زمزمة روز و شب رندان باد

رند آن است که رندانه بود اطوارش

آمد آن لحظه که یادی کنم از رند بزرگ

آن که تاج سر طنز است همه اشعارش

یعنی استاد سخن ناصر فیض آن که بوَد

موجب روشنی دیدة من دیدارش

ناصر فیض فراز آمده بر قلة طنز

هم چو آن‌روز که بر قله برآمد آرش

سخن فیض چو باران بهاری جاری

که طراوت بترواد همه از تکرارش

مدح استاد سخن بی نمکِ طنز مباد

کسب رخصت کنم و طنز کنم در کارش

چون همه شهد و شکر از سخنش می‌ریزد

خرس و زنبور عسل مشتری گفتارش

I-love بازدید : 186 یکشنبه 09 بهمن 1390 زمان : 11:50 نظرات (0)

یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میكنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوكباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میكنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!

---------------------------------------------------------------

یه پیرمرد چاخانه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه که مثل الان نبود دو نفر خیلی بود

---------------------------------------------------------------

به یکی میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه

---------------------------------------------------------------

یارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد

دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!

یارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی

---------------------------------------------------------------

به یکی میگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی؟ می گه می رم بالای درخت .می گن : تو دریا که درخت نیست یارو می گه: مجبورم می فهمی ؟ مجبورررررم

---------------------------------------------------------------

یکی از این جوون های مغز قاطی پارچه می بره خیاطی می گه آقا اینو واسم کت شلوار بکن فردا نیام بگی سوزنم شکست چرخم خراب شد حال نداشتم اصلا پدر سگ بده نمی خوام بدوزی

---------------------------------------------------------------

از یکی میپرسن فرق کچل با هواپیما می دونی چیه؟ میگه بابا ما سرمون میشه کچل که اصلا فرق نداره هواپیما هم نکته انحرافی است

---------------------------------------------------------------

مشتری: این کت چنده؟

فروشنده: ۱۰۰ هزار تومان

مشتری: وای! اون یکی چنده؟

فروشنده: وای وای!!

---------------------------------------------------------------

یارو سکه میندازه صندوق صدقات ٬ سوارش میشه

---------------------------------------------------------------

دو تا اصفهانی دراز كشیده بودند یكیشون داشته خمیازه میكشیده اون یكی میگه داداش تا دهنت بازه لطفا این اصغر ما رو هم صدا كن

---------------------------------------------------------------

عروس میره گل بچینه ، شهرداری میگیرتش

---------------------------------------------------------------

طرف خودشو میمالیده به سپر ماشین ! میگن چی کار میکنی بابا, میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم

---------------------------------------------------------------

یکی زنگ میزنه 118 میگه شماره غضنفر رو دارید یارو میگه نه ، میگه پس من میگم تو یادداشت كن داشته باشی

---------------------------------------------------------------

به یارو میگن ۱۲ امام رو میشناسی؟ میگه آره. میگن خوب نام ببر؟ میگه اونجوری که نه. اگه ببینمشون میشناسم

---------------------------------------------------------------

اگه دیدی یه سوسک پشت و رو افتاده و داره دست و پا می زنه، فکر نکن با دمپائی زدنش... داره به قیافه تو می خنده

---------------------------------------------------------------

غضنفر میره برای عضو شدن تو بسیج مسئول ثبت نام ازش می پرسه معنی قدس سره الشریف یعنی چی؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه میگه همون دمش گرم خودمونه دیگه

---------------------------------------------------------------

یارو میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، به بابای عروس میگه : ما میریم یه دور میزنیم ، بر می‌گردیم ، راستی تا ساعت چند بازید ؟

---------------------------------------------------------------

یه بنده خدا پتروس فداكار رو با دهقان فداكار قاطی می‌كنه، میره انگشت می‌كنه تو حلق راننده قطار

---------------------------------------------------------------

یارو با دختره دوست می شه می گه ببخشید اسم شما چیه؟ دختره می گه من اسمم شراره است ولی بچه ها صدام می کنن شراب. طرف می گه : منم اصغرم بچه ها صدام می کنن عرق سگی

---------------------------------------------------------------

یه دفعه دو تا هزار پا همدیگر رو بغل میکنن میشن زیپ

---------------------------------------------------------------

یه نفر میره جوراب فروشی میگه آقا جوراب میخوام فروشنده میگه:مردونه ؟یارو دست میده میگه: مردونه

---------------------------------------------------------------

یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم

---------------------------------------------------------------

از طرف می پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز می کنن ؟ میگه : آخه من امتحان كردم..... پیاده خیلی راهه

---------------------------------------------------------------

پسره رو ختنه می کنن می گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین؟

---------------------------------------------------------------

دختره میره تعلیم رانندگی ... ازش میپرسند چطور بود ؟ میگه : بد نبود ! اما معلمش خیلی مذهبی بود. میگن : واسه چی؟ میگه : والا من هر كاری میكردم هر جایی میپیچیدم میگفت : یا اباالفضل ...یا حضرت عباس...یا امام حسین

---------------------------------------------------------------

تست فیزیك كنكور : سرعت نور چه قدر است؟ 1- بد نیست 2- خوب است 3- الحمدالله 4- تو خوبی؟

---------------------------------------------------------------

یه نفر یه سگ فلج داشته، هر وقت دزد میومده، سگه رو می گذاشته توی فرغون و دنبال دزده می‌دویده

---------------------------------------------------------------

اخیرا کشف کردند که حرف مورد علاقه ی دختر های ایرانی در زبان فارسی ( پ ) و ( خ ) می باشد، مثلا : دوست دارند که ( پول ) ( خرج ) کنند. ( پسر ) ( خر ) کنند. ( پدر ) ( خام ) کنند. ( پراید ) ( خرد ) کنند. ( پاسپورت ) بگیرند برن ( خارج) . ( پر رو ) و ( خوشگل ) باشند و ... ادامه دارد

---------------------------------------------------------------

تست هوش : به 750 گرم میگن چی؟؟؟ ........... میگن نیم کیلو و نیم

---------------------------------------------------------------

بر اساس جدیدترین تحقیقات ، تنها 20% از مردها عقل دارند! ... مابقی همگی زن دارند

---------------------------------------------------------------

یه نکته جدی : ترجیح می دم روی موتورسیكلتم باشم و به خدا فكر كنم تا اینكه تو كلیسا باشم و به موتورسیكلتم فكر كنم - مارلون براندو

---------------------------------------------------------------

شرمنده ، بی ادبیه ولی ..... از فردا طرح قهوه ای ایرانسل در سراسر کشور : فقط با پرداخت صد هزار تومان هر گوهی میخواهید بخورید

---------------------------------------------------------------

آیا میدانستید که بزبزه قندی اولین بز دیابتی تاریخ است !

---------------------------------------------------------------

یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر...وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب

---------------------------------------------------------------

به یه نفر گفتن چه وقتی خیلی ضایع شدی گفت : یه روز دختر خالم بهم زنگ زد گفت: بیا خونه خالیه!! منم خوشحال شدم رفتم. در رو که باز کردم دیدم کسی نیست! دختر خالم گفت: من میرم تو اتاق تو هم 5 دقیقه دیگه بیا تو!! منم 5 دقیقه بعد رفتم تو دیدم همه میگن تولد تولد تولدت مبارک. بعد به طرف میگن خب چه ربطی داشت! میگه: اخه لخت رفته بودم تو

---------------------------------------------------------------

توصیه دخترانه : اگه یه موقع مورد حمله یک پسر قرار گرفتی شلوار اونو بکش پایین دامن خودتو بده بالا ! فکر بد نکن! آخه اینجوری تو میتونی بدوی ولی اون نمیتونه

---------------------------------------------------------------

به ملانصرالدین میگن جوان ها شراب میخورن قمار میکنن تریاک میکشن دختر بازی میکنن ... حکم چیه ؟ میگه : گیشنیز

---------------------------------------------------------------

سرهنگه داشته امتحان رانندگی می‌گرفته. از یارو می‌پرسه: اگه یه نفر وسط خیابون بود، بوق میزنی یا چراغ؟ طرف میگه: برف پاك كن جناب سرهنگ! سرهنگه كف می‌كنه می‌پرسه: یعنی چی؟ یارو میگه: یعنی یا برو این طرف یا برو اون طرف

---------------------------------------------------------------

یه روز یه پسره رو میبرن کلانتری ، میگه چرا منو آوردین اینجا ؟؟ میگن واسه عرق خوری .. میگه پس چرا نمیارین بخوریم؟

---------------------------------------------------------------

پسر خوب چگونه پسری است ؟ پسری كه اولا دوست دختر نداشته باشه - دوما دوست دختر نداشته باشه - سوما دوست دختر نداشته باشه - چهارما دوست دختر نداشته باشه..... چون دوست دختر بنای اولیه منحرف شدن این گل پاك و معصوم است

---------------------------------------------------------------

پشت کنکوریه نذر میکنه اگه دانشگاه قبول بشه ،،،ننه اش رو با پای برهنه بفرسته کربلا

---------------------------------------------------------------

میدونی به یه دختر خوشگل كه لباس خواب پوشیده چی میگن؟.............. میگن : شب بخیر

---------------------------------------------------------------

روزگاریست همه عرض بدن میخواهند / همه از دوست فقط چشم و دهن میخواهند / دیو هستند ولی مثل پری می‌پوشند / گرگ‌هایی كه لباس پدری می‌پوشند / آنچه دیدند به مقیاس نظر می‌سنجند / عشق‌ را همه با دور كمر می‌سنجند / خب طبیعی ست كه یك روزه به پایان برسد / عشق‌هایی كه سر پیچ خیابان برسد

---------------------------------------------------------------

دختره تو جلسه خواستگاری یه باد صدا دار ازش در میره ، داماد از بس میخنده می افته می میره رو سنگ قبرش می نویسند نسیمی آمد و گلی بر باد رفت

---------------------------------------------------------------

پسره تو كلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر خیلی خوشگل میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ، قیافه دادی ، خانواده خوب دادی... فقط ازت یه چیز دیگه میخوام... اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت كمكم كن! تركه از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم میرم!

---------------------------------------------------------------

طرف عروسی میكنه، هفته بعد دست خانوم رو میگیره میبره دكتر ، میگه: اقای دكتر ما بچه دار نمیشیم!! دكتره میپرسه: چند وقته ازدواج كردین؟ طرف میگه: یك هفته است!! دكتره شاكی میشه، میگه: داداش من، این زنه ، مایكرووِیو كه نیست

---------------------------------------------------------------

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم ، وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم ، پر پروانه شکستن هنر انسان نیست ، گر شکستیم ز غفلت،من و مایی نکنیم ، یادمان باشد سر سجاده عشق ، جز برای دل محبوب دعایی نکنیم ، یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد ، طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم

---------------------------------------------------------------

اصفهانیه داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام میدن یا نه

---------------------------------------------------------------

غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر كار میگه: غذای امروز «كوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «كوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی

---------------------------------------------------------------

پسره ، دختر محلشون را نشون میکنه ، رفیقاش میان با سنگ میزنن

---------------------------------------------------------------

I-love بازدید : 213 شنبه 08 بهمن 1390 زمان : 19:53 نظرات (0)

داستان خویشاوند الاغ

روزی ملا الاغش را که خطایی کرده بود می زد,
شخصی که از آنجا عبور می کرد اعتراض نمود و گفت: ای مرد چرا حیوان زبان بسته را می زنی؟
ملا گفت: ببخشید نمی دانستم که از خویشاوندان شماست اگر می دانستم به او اسائه ادب نمی کردم؟!

داستان دم خروس

یک روز شخصی خروس ملا را دزدید و در کیسه اش گذاشت,
ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام,
ملا دفعتا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید.

داستان خروس شدن ملا

یک روز ملا به گرمابه رفته بود تعدادی جوان که در آنجا بودند تصمیم گرفتند سر بسر او بگذارند به همین جهت هر کدام تخم مرغی با اورده بودند و رو به ملا کردند و گفتند: ما هر کدام قدقد می کنیم و یک تخم می گذاریم اگر کسی نتوانست باید مخارج حمام دیگران را بپردازد!
ملا ناگهان شروع کرد به قوقولی قوقو! جوانان با تعجب از او پرسیدند ملا این چه صدایی است بنا بود مرغ شوی!
ملا گفت : این همه مرغ یک خروس هم لازم دارند!

داستان الاغ دم بریده

یک روز ملا الاغش را به بازار برد تا بفروشد, اما سر راه الاغ داخل لجن رفت و دمش کثیف شد, ملابا خودش گفت: این الاغ را با آن دم کثیف نخواهند خرید به همین جهت دم را برید.
اتفاقا در بازار برای الاغش مشتری پیدا شد اما تا دید الاغ دم ندارد از معامله پشیمان شد.
اما ملا بلافاصله گفت : ناراحت نشوید دم الاغ در خورجین است!؟

داستان مرکز زمین

یک روز شخصی که می خواست سر بسر ملا بگذارد او را مخاطب قرار داد و از او پرسید: جناب ملا مرکز زمین کجاست؟
ملا گفت : درست همین جا که ایستاده ای؟
اتفاقا از نظر علمی هم به علت اینکه زمین کروی شکل است پاسخ وی درست می باشد.

داستان پرواز در اسمانها

مردی که خیال می کرد دانشمند است و در نجوم تبحری دارد یک روز رو به ملا کرد و گفت:
خجالت نمی کشی خود را مسخره مردم نموده ای و همه تو را دست می اندازند در صورتیکه من دانشمند هستم و هر شب در آفاق و انفس سیر می کنم.
ملا گفت : ایا در این سفرها چیز نرمی به صورتت نخورده است؟
دانشمند گفت :اتقاقا چرا؟
ملا با تمسخر پاسخ داد: درست است همان چیز نرم دم الاغ من بوده است!

داستان درخت گردو

روزی ملا زیر درخت گردو خوابیده بود که ناگهان گردویی به شدت به سرش اصابت کرد و سرش باد کرد. بعد از آن شروع کرد به شکر کردن
مردی از انجا می گذشت وقتی ماجرا را شنید گفت:اینکه دیگر شکر کردن ندارد.
ملا گفت: احمق جان نمی دانی اگر به جای درخت گردو زیر درخت خربزه خوابیده بودم نمیدانم عاقبتم چه بود؟!

داستان قیمت حاکم

روزی ملا به حمام رفته بود اتفاقا حاکم شهر هم برای استحمام آمد حاکم برای اینکه با ملا شوخی کرده باشد رو به او کرد و گفت : ملا قیمت من چقدر است؟
ملا گفت : بیست تومان.
حاکم ناراحت شد و گفت : مردک نادان اینکه تنها قیمت لنگی حمام من است.
ملا هم گفت: منظورم همین بود و الا خودت ارزش نداری!

داستان قبر دراز

روزی ملا از گورستان عبور می کرد قبر درازی را دید از شخصی پرسید اینجا چه کسی دفن است!
شخص پاسخ داد : این قبر علمدار امیر لشکر است!
ملا با تعجب گفت: مگر او را با علمش دفن کرده اند؟!

داستان خانه عزاداران

روزی ملا در خانه ای رفت و از صاحبخانه قدری نان خواست دخترکی در خانه بود و گفت : نداریم!
ملا گفت: لیوانی آب بده!
دخترک پاسخ داد: نداریم!
ملا پرسید: مادرت کجاست:
دخترک پاسخ داد : عزاداری رفته است!
ملا گفت: خانه شما با این حال و روزی که دارد باید همه قوم و خویشان به تعزیت به اینجا بیایند نه اینکه شما جایی به عزاداری بروید!

داستان بچه ملا

روی ملا خواست بچه اش را ساکت کند به همین جهت او را بغل کرد و برایش لالایی گفت و ادا در می آورد, که ناگهان بچه روی او ادرار کرد!
ملا هم ناراحت شد و بچه را خیس کرد.
زنش گفت: ملا این چه کاری بود که کردی؟
ملا گفت: باید برود و خدا را شکر کند اگر بچه من نبود و غریبه بود او را داخل حوض می انداختم!

داستان ملا در جنگ

روزی ملا به جنگ رفته بود و با خود سپر بزرگی برده بود. ولی ناگهان یکی از دشمنان سنگی بر سر او زد و سرش را شکست.
ملا سپر بزرگش را نشان داد و گفت: ای نادان سپر به این بزرگی را نمی بینی و سنگ بر سر من می زنی؟

داستان نردبان فروشی ملا

روزی ملا در باغی بر روی نردبانی رفته بود و داشت میوه می خورد صاحب باغ او را دید و با عصبانیت پرسید: ای مرد بالای نردبان چکار می کنی؟ملا گفت نردبان می فروشم!
باغبان گفت : در باغ من نردبان می فروشی؟
ملا گفت: نردبان مال خودم هست هر جا که دلم بخواهد آنرا می فروشم.

داستان لباس نو

روزی ملا ملا به مجلس میهمانی رفته بود اما لباسش مناسب نبود به همین جهت هیچکس به او احترام نگذاشت و به تعارف نکرد!
ملا ه خانه رفت و لباسهای نواش را پوشید و به میهمانی برگشت اینبار همه او را احترام گذاشتند و با عزت و احترام او را بالای مجلس نشاندند!ملا هنگام صرف غذا در حالیکه به لباسهای نواش تعرف می کرد گفت: بفرمایید این غذاها مال شماست اگر شما نبودید اینها مرا داخل آدم حساب نمی کردند.

داستان ملا و گوسفند

روزی ملا از بازار یک گوسفند خرید در راه دزدی طناب گوسفند را از گردن آن باز کرد و گوسفند را به دوستش داد و طناب را به گردن خود بست و چهار دست و پا به دنبال ملا را افتاد.
ملا به خانه رسید ناگهان دید که گوسفندش تبدیل به جوانی شده است
دزد رو به ملا کرد و گفت من مادرم را اذیت کرده بودم او هم مرا نفرین کرد من گوسفند شدم ولی چون صاحبم مرد خوبی بود دوباره به حالت اول بازگشتم.
ملا دلش به حال او سوخت و گفت: اشکالی ندارد برو ولی یادت باشد که دیگر مادرت را اذیت نکنی!
روز بعد که ملا برای خرید به بازار فته بود گوسفندش را آنجا دید. گوش او را گرفت و گفت ای پسر احمق چرا مادرت را ناراحت کردی تا دوباره نفرینت کند و گوسفند شوی!؟

داستان خانه ملا

روزی جنازه ای را می بردند پسر ملا از پدرش پرسید : پدرجان این جنازه را کجا می برند؟!
ملا گفت او را به جایی می برند که نه اب هست نه نان هست نه پوشیدنی هست و نه چیز دیگری
پسر ملا گفت : فهمیدم او را به خانه ما می برند!

داستان داماد شدن ملا

روزی از ملا پرسیدند : شما چند سالگی داماد شدید؟
ملا گفت به خدا یادم نیست چونکه آن زمان هنوز به سن عقل نرسیده بودم!

داستان گم شدن ملا

روزی ملا خرش را گم کرده بود ملا راه می رفت و شکر می کرد. دوستش پرسید حالا خرت را گم کرده ای دیگر چرا خدا را شکر می کنی؟
ملا گفت به خاطر اینکه خودم بر روی آن ننشسته بودم و الا خودم هم با آن گم شده بودم!؟

داستان دوست ملا

روزی ملا با دوستش خورش بادمجان می خورد ملا از او پرسید خورش بادمجان چه جور غذایی است؟
دوست ملا گفت : غذای خیلی خوبی است و راجع به منافع ان سخن گفت.
بعد از اینکه غذایشان را خوردند و سیر شدند بادمجان دلشان را زد به همین جهت ملا شروع کرد به بدگویی از بادمجان و از دوستش پرسید: خورش بادمجان چگونه غذایی است!؟
دوست ملا گفت: من دوست توام نه دوست بادمجان به همین جهت هر آنچه را که تو دوست داری برایت می گویم!

داستان ماه بهتر است

روزی شخصی از ملا پرسید: ماه بهتر است یا خورشید!؟
ملا گفت ای نادان این چه سوالی است که از من می پرسی؟ خوب معلوم است, خورشید روزها بیرون می آید که هوا روشن است و نیازی به وجودش نیست!
ولی ماه شبهای تاریک را ورشن می کند, به همین جهت نفعش خیلی بیشتر از ضررش است

I-love بازدید : 249 شنبه 08 بهمن 1390 زمان : 1:24 نظرات (0)

"شادی" ، پروانه ی است که هرچه تقلا کنی نمیتوانی آن را شکار کنی ، باید آرام باشی تا روی شانه ات بنشیند ، پس زندگیت سرشار از آرامش و شانه هایت پر از پروانه .


زندگی هدیه خداوند به ماست و ” شیوه زندگی ” ما ، هدیه ما به خداوند .

افسوس !!!

افسوس ..! که خیلی ها دیگه زندگی نمی کنند ، فقط ادامه میدن ..!

میمیرم برات !!!!

هــر کی عـــاشق میـشه میگه :مـیمـیرم بـــرات؛ چـــرا نمیگه می مـونم بـــاهـات ؟

اگر جایی که ایستاده اید را نمی پسندید، عوضش کنید.. شما درخت نیستید!

I-love بازدید : 385 پنجشنبه 06 بهمن 1390 زمان : 14:07 نظرات (0)

جدید ترین جوک های خنده دار پیمان.عبدی حیف نون می ره کتابخونه، داد می زنه یه ساندویچ بدین با سس اضافه.

آقاهه بهش می گه: آقا! اینجا کتابخونه هست.

حیف نون می گه: ببخشید… بعد یواش در گوش آقاهه می گه: یه ساندویچ بدین با سس اضافه!

—————————

شعبده بازی روی صحنه هنر نمایی می کرد که ناگهان گفت: حالا یک خانم بیاید روی صحنه تا من کاری کنم که غیب شود!

مردی از میان جمعیت برخاست و گفت: آقای شعبده باز! چند لحظه صبر کن تا من بروم مادر زنم را بیاورم!

—————————

سه نفر می خواستند چای لیپتون بخورن. اولی فنجان رو نگه می داره و لیپتون را تو فنجان تکان می ده، دومی لیپتون را نگه می داره و فنجان را تکان می ده، سومی لیپتون را به دور فنجان می ماله!

—————————

مادر: احمد! اگر من به تو ۱۰ تا بادام بدهم که آنها را به طور مساوی با جواد تقسیم کنی، چند تا به او می دهی؟

احمد: سه تا!

مادر: ببینم! مگر تو حساب کردن بلد نیستی؟

احمد: چرا مامان من بلدم، ولی جواد که بلد نیست!

—————————

به حیف نون گفتن واسه زلزله بم چه کمکى کردى؟ گفت: متاسفانه من دستم خالی بود، ایشالا زلزله بعدی!

—————————

احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟

مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند.

احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند!

گرگه میره در خونه شنگول و منگول در میزنه ، مامانشون میگه بیا تو بچه ها نیستن

---------------------------------------------------------------

زن خوب برای ازدواج باید سه تا خصلت داشته باشه : 1 - نجیب باشه یعنی با جیب آدم کاری نداشته باشه ........... 2 - خانه دار باشه یعنی از خودش خونه داشته باشه

4 - مثل ماه بمونه یعنی شبها بیاد و صبح بره ( بره خونه باباش ) ............... 5 - البته در حد متعالی این که باباش وضعش توپ باشه و 3 تا سکته هم کرده باشه

---------------------------------------------------------------

به آسمون نگاه میکنم تو رو میبینم ... به دریا نگاه میکنم تو رو میبینم ... به دشت های سبز نگاه میکنم تو رو میبینم و حتی وقتی به قلبم نگاه میکنم تو رو میبینم ... بابا بیا برو اونطرف بگذار یه چیز بهتر ببینیم

---------------------------------------------------------------

این هم یه شعر واسه بعضی دخترهای امروزی :

آخر یه روز تیک میگیری ، لباسهای شیک میگیری ، بابات را میکنی کچل ، تا بینی رو کنی عمل ، با همراهت زنگ میزنی ، عینک رنگ رنگ میزنی ، این دل و اون دل میزنی ، هی به موهات ژل میزنی ، جنس لباسات تریکو ، موزیک فقط از انریکو ، جوراب های فسقلکی ، روسری های الکی ، با اشوه های شُتری ، میشینی پشت موتوری ، تو خیالت خیلی تکی ، فکر میکنی با نمکی ، خوشی با این تیپ خفن ، حالا قشنگی مثلا ؟

I-love بازدید : 199 چهارشنبه 05 بهمن 1390 زمان : 22:46 نظرات (0)

غضنفر تو جاده داشته رانندگی می کرده ، یهو میبینه یه کامیون داره از روبروش میاد،میزنه رو ترمز میبینه ترمزش نمی گیره. رفیقشو صدا می کنه می گه : اصغر اصغر پاشو تصادفو ببین.


گر چه ما را نکنی یاد ولی ما هستیم / دل به امید پیامی که ندادی بستیم.

به علت بارش بی وفایی، جاده عشق لغزنده است، لطفا با محبت حرکت کنید !!!


هی!!!! ۳ راه بیشتر نداری:

۱ با من باشی

۲ با تو باشم

۳ توافق کنیم که با هم باشیم


قضنفره میره در خونه دوستش و هر چی در میزنه کسی درو باز نمیکنه با خودش میگه فکر کنم در خرابه بهتره زنگ بزنم

یارو میره ته استخر تا میاد بالا می گه : کاشی کاره عجب نفسی داشته !!!


در دریای نیلفام خوابهای شیرین شب ، صدف های رنگین خیال را می کاوم ، شاید مروارید رویای تو را در آن یابم


تقصیر دلم چیست اگر روی تو زیبا ست حاجت به بیان نیست که از روی تو پیدا ست من تشنه ی یک لحظه تماشای تو هستم افسوس که یک لحظه تماشای تو رویاست

تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیاز / می کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم

روزی که عشق را قسمت کردند پرواز را به تو دادند …. قفس را به من ساز را به تو دادند …. غم را به من و من تشنه ی کویر دشت بارانم ….. مانند طایفه ی خاک می مانم و دشمن طوفان من هر شب این ساز را به بهانه ی تو به صدا در می آورم

روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم!

کسی را که دوست داری آزادش بگذار !!! اگر قسمت تو باشد ٬ برمی گردد و گرنه ….. بدان که از اول قسمت تو نبوده است

تک درخت خاطراتم بر لب ساحل نشسته ، گر چه دوری از کنارم یاد تو در دل نشسته.

چندی ست که بیمار وفایت شده ام …… در بستر غم چشم به راهت شده ام …… این را تو بدان اگر بمیرم روزی …… مسئول تویی که من فدایت شده ام

کاش تو چایی بودی و من قندون، من خودمو فدات می کردم تا تو تلخی زندگی رو احساس نکنی.

مشترک محترم !!

با سلام

لطفا گوشی خود را خاموش کنید

چون می خوایم مخابرات را بشوریم

صبر کردن دردناک است ، و فراموش کردن دردناکتر ، ولی از این دو دردناک تر این است که ندانی باید صبر کنی یا فراموش

شبی پرسیدمش با بیقراری به غیر از من کسی را دوست داری به چشمش اشک شد از شرم ساری میان گریه هایش گفت آری

عشق لالایی بارون تو شباست / نم نم بارون پشت شیشه هاست / لحظه ی شبنم و برگ گل یاس / لحظه ی رهایی پرنده هاست / لحظه ی عزیز با تو بودنه / آخرین پناه موندن منه

اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ،قلب کوچیک من.

یه مرغه قرص اکس میخوره اسرائیلیها میگرنش. دلیلش رو میپرسند میگن: این مرغه همینطور که راه میرفته مدام می گفته: قدس قدس قدس

از غضنفر می پرسن: بلندترین برج تهرون کدومه؟ می گه: آزادیه دیگه، معلومه که !!!

دو باره می پرسن: پس برج میلاد چی؟

جواب می ده: بابا شما خبر ندارین! اگه برج آزادی لنگ هاشو ببنده، از میلاد هم بلندتره!

میدونی بنی‌آدم اعضای یکدیگرند یعنی چی؟ یعنی مثلا تو جیگر منی!

توی زندگی انتخاب دو چیز خیلی سخته:

۱- همسر

۲- هندوانه

در کوچه های عشق دنبال تو می گشتم / حقیقت شب بود ترسیدم و برگشتم!

بی تو هرگز

با تو… مامانم نمی ذاره!

یه نفر داشته برای مردم صحبت می کرده، می گه: اگه سگ بهتون حمله کرد باید این آیه قرآن را بخوانید.

حیف نون می گه: اما خوبه که آدم یک چوب هم با خودش داشته باشه، چون ممکنه همه سگها عربی بلد نباشند!

مگسه نامزدش رو می گیره تو بغلش، میگه: عزیزم! من تو را با هیچ گهى عوض نمی کنم!

برام دعا کن می خوام قلبمو عمل کنم. می خوام دریچه قلبم رو ببندم تا تو نتونی ازش بیای بیرون!

زندگی بدون عشق همچون باغ بدون آفتاب است که گل ها در آن مرده اند.

در جهان هرگز نشو مدیون احساس کسی،تا نباشد رایگان مهرت گروگان کسی،گوهر خود را نرن بر سنگ هر ناقابلی،صبر کن گوهر شناس قابلی پیدا شود

I-love بازدید : 631 چهارشنبه 05 بهمن 1390 زمان : 22:35 نظرات (0)

اسپیکر همراه


اسپیکر همراه فلش خور(همه کاره)

پخش کننده MP3 و رادیو FM با کیفیت بسیار خوب

پخش موزیک از انواع فلشها و مموریهای SD

قابلیت شارژ توسط USB کامپیوتر و برق شهری

قابلیت استفاده و اتصال به موبایل،لپ تاپ و پخش کننده های موسیقی

این اسپیکر جالب ، زیبا و در عین حال کوچک دارای قابلیت پخش موزیکهای MP3 و رادیو FM با کیفیت بسیار مناسب می باشد. این اسپیکر در هنگام استفاده نیاز به برق یا باطری ندارد و دارای یک باطری داخلی قابل شارژ می باشد.فقط کافیست فلش مموری و یا کارت حافظه خود را به این دستگاه وصل کرده و منتظر پخش موزیکهای مورد علاقه خود باشید تا از آنها لذت ببرید و متوجه قدرت و کیفیت بسیار خوب این اسپیکر کوچک ولی کارآمد شوید.
شما می توانید با نگهداشتن دکمه های آهنگ قبلی یا بعدی صدای موزیک را کم و یا زیاد کنید.همچنین جهت شارژ، این دستگاه را به پورت USB کامپیوتر متصل نموده و یا از طریق برق شهری اقدام به شارژ آن نمایید و تا چند ساعت از آن لذت ببرید.
این اسپیکر و MP3 Player دارای هدفون مشکی رنگ با کیفیت بسیار عالی و کابل شارژ دستگاه می باشد.

ویژگیها و مشخصات اسپیکر و MP3 Player همراه :

-شیک،با کلاس و دارای کیفیت و کارایی بسیار مناسب
-قابلیت پخش MP3 و رادیو
-قابلیت اجرای فایلهای صوتی از روی انواع فلش مموری و مموریهای SD
-قابلیت شارژ توسط کامپیوتر و برق شهری
-کوچک و قابل حمل در مکانهای مختلف
-فابلیت اتصال به موبایل،کامپیوتر و اپ تاپ،پخش کننده های موسیقی و....

دارای صفحه دیجیتال



I-love بازدید : 284 چهارشنبه 05 بهمن 1390 زمان : 20:06 نظرات (0)

یارو مهم میشه زیرش خط میکشن ، تازه تو امتحان هم میاد

ملا یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی کرج سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ ملا گفت: ببخشید! پس حتما عوضی گرفتم

به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه یخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است

---------------------------------------------------------------

نکته زمخت و نه چندان ظریف : هیچ وقت به رسانه ها کاملا اعتماد نکنید ، میدونید چرا ؟ چون اگر تبلیغات ماهواره را ملاک قرار بدهیم، مردم ایران کچل‌های چاقی هستند که ناتوانی جنسی دارند و می‌خواهند یک هفته‌ای ویزای کانادا بگیرند و اگر تلویزیون داخلی را ببینید خلاصه خبرهای صدا و سیما این است : باور کنید اوضاع در همه جای دنیا از ایران بدتر است

---------------------------------------------------------------

شوتیه عینكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا میره ، نمیدونی تا کجا میره

---------------------------------------------------------------

پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه

---------------------------------------------------------------

از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم!

---------------------------------------------------------------

حکمتی برای فهیمان : یارو داشته دنبال جای پارك می گشته اما پیدا نمی كرد! در همون حال گشتن به خدا میگه: خدایا اگه یه جای پارك برام پیدا كنیا من نماز می خونم، روزه می گیرم كه یه دفعه یه جای پارك می بینه و به خدا می گه! خدا جون نمی خوادخودم پیدا كردم

---------------------------------------------------------------

رئیس: خجالت نمی‌كشی تو اداره داری جدول حل می‌كنی؟ كارمند: چكار كنیم قربان، این سروصدای ماشینها كه نمی‌ذاره آدم بخوابه!

---------------------------------------------------------------

این جریان واقعی است : یکی از دوستان دکتر تعریف میکرد برای یه بنده خدائی شیاف تجویز کردم ، یارو رفت و یکهفته بعد اومد گفت آقای دکتر حالم خوب نشد بدتر هم شدم گفتم چرا ، گفت نمیدونم تا این کپسول ها که دادین را میخورم دلم آشوب میشه

---------------------------------------------------------------

غضنفر می‌میره می‌ره اون دنیا، ازش می‌پرسن چی شد مُردی؟ میگه داشتم شیر می‌خوردم ! میگن: شیرش فاسد بود؟ میگه نه بابا، گاوه یهو نشست

---------------------------------------------------------------

نصیحت یه شوهر به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره

---------------------------------------------------------------

طرف یه تیکه آشغال می پره تو چشمش . می ره جلوی آینه تو چشش فوت میكنه. خانمش بهش میگه دیوونه تو فوت نكن بذار اون فوت كنه!

---------------------------------------------------------------

به مشنگه میگن اگه یه دختر بهت پا بده چی کار می کنی؟ میگه خوب میدمش به یه جانباز!

---------------------------------------------------------------

یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میكنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوكباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میكنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!

---------------------------------------------------------------

یه پیرمرد چاخانه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه که مثل الان نبود دو نفر خیلی بود

---------------------------------------------------------------

به یکی میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه

---------------------------------------------------------------

یارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد

دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!

یارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی

---------------------------------------------------------------

به یکی میگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی؟ می گه می رم بالای درخت .می گن : تو دریا که درخت نیست یارو می گه: مجبورم می فهمی ؟ مجبورررررم

---------------------------------------------------------------

یکی از این جوون های مغز قاطی پارچه می بره خیاطی می گه آقا اینو واسم کت شلوار بکن فردا نیام بگی سوزنم شکست چرخم خراب شد حال نداشتم اصلا پدر سگ بده نمی خوام بدوزی

---------------------------------------------------------------

از یکی میپرسن فرق کچل با هواپیما می دونی چیه؟ میگه بابا ما سرمون میشه کچل که اصلا فرق نداره هواپیما هم نکته انحرافی است

---------------------------------------------------------------

مشتری: این کت چنده؟

فروشنده: ۱۰۰ هزار تومان

مشتری: وای! اون یکی چنده؟

فروشنده: وای وای!!

---------------------------------------------------------------

یارو سکه میندازه صندوق صدقات ٬ سوارش میشه

---------------------------------------------------------------

دو تا تنبل دراز كشیده بودند یكیشون داشته خمیازه میكشیده اون یكی میگه داداش تا دهنت بازه لطفا این اصغر ما رو هم صدا كن

---------------------------------------------------------------

عروس میره گل بچینه ، شهرداری میگیرتش

---------------------------------------------------------------

طرف خودشو میمالیده به سپر ماشین ! میگن چی کار میکنی بابا, میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم

---------------------------------------------------------------

یکی زنگ میزنه 118 میگه شماره غضنفر رو دارید یارو میگه نه ، میگه پس من میگم تو یادداشت كن داشته باشی

---------------------------------------------------------------

به یارو میگن ۱۲ امام رو میشناسی؟ میگه آره. میگن خوب نام ببر؟ میگه اونجوری که نه. اگه ببینمشون میشناسم

---------------------------------------------------------------

اگه دیدی یه سوسک پشت و رو افتاده و داره دست و پا می زنه، فکر نکن با دمپائی زدنش... داره به قیافه تو می خنده

---------------------------------------------------------------

غضنفر میره برای عضو شدن تو بسیج مسئول ثبت نام ازش می پرسه معنی قدس سره الشریف یعنی چی؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه میگه همون دمش گرم خودمونه دیگه

---------------------------------------------------------------

یارو میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، به بابای عروس میگه : ما میریم یه دور میزنیم ، بر می‌گردیم ، راستی تا ساعت چند بازید ؟

---------------------------------------------------------------

یه بنده خدا پتروس فداكار رو با دهقان فداكار قاطی می‌كنه، میره انگشت می‌كنه تو حلق راننده قطار

---------------------------------------------------------------

یارو با دختره دوست می شه می گه ببخشید اسم شما چیه؟ دختره می گه من اسمم شراره است ولی بچه ها صدام می کنن شراب. طرف می گه : منم اصغرم بچه ها صدام می کنن عرق سگی

---------------------------------------------------------------

یه دفعه دو تا هزار پا همدیگر رو بغل میکنن میشن زیپ

---------------------------------------------------------------

یه نفر میره جوراب فروشی میگه آقا جوراب میخوام فروشنده میگه:مردونه ؟یارو دست میده میگه: مردونه

---------------------------------------------------------------

یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم

---------------------------------------------------------------

از طرف می پرسند چرا پرنده ها زمستان از شمال به جنوب پرواز می کنن ؟ میگه : آخه من امتحان كردم..... پیاده خیلی راهه

---------------------------------------------------------------

پسره رو ختنه می کنن می گن باید دامن بپوشی. می گه نامردا مگه چقدشو بریدین؟

---------------------------------------------------------------

دختره میره تعلیم رانندگی ... ازش میپرسند چطور بود ؟ میگه : بد نبود ! اما معلمش خیلی مذهبی بود. میگن : واسه چی؟ میگه : والا من هر كاری میكردم هر جایی میپیچیدم میگفت : یا اباالفضل ...یا حضرت عباس...یا امام حسین

---------------------------------------------------------------

تست فیزیك كنكور : سرعت نور چه قدر است؟ 1- بد نیست 2- خوب است 3- الحمدالله 4- تو خوبی؟

---------------------------------------------------------------

یه نفر یه سگ فلج داشته، هر وقت دزد میومده، سگه رو می گذاشته توی فرغون و دنبال دزده می‌دویده

---------------------------------------------------------------

اخیرا کشف کردند که حرف مورد علاقه ی دختر های ایرانی در زبان فارسی ( پ ) و ( خ ) می باشد، مثلا : دوست دارند که ( پول ) ( خرج ) کنند. ( پسر ) ( خر ) کنند. ( پدر ) ( خام ) کنند. ( پراید ) ( خرد ) کنند. ( پاسپورت ) بگیرند برن ( خارج) . ( پر رو ) و ( خوشگل ) باشند و ... ادامه دارد

---------------------------------------------------------------

تست هوش : به 750 گرم میگن چی؟؟؟ ........... میگن نیم کیلو و نیم

---------------------------------------------------------------

بر اساس جدیدترین تحقیقات ، تنها 20% از مردها عقل دارند! ... مابقی همگی زن دارند

---------------------------------------------------------------

یه نکته جدی : ترجیح می دم روی موتورسیكلتم باشم و به خدا فكر كنم تا اینكه تو كلیسا باشم و به موتورسیكلتم فكر كنم - مارلون براندو

---------------------------------------------------------------

شرمنده ، بی ادبیه ولی ..... از فردا طرح قهوه ای ایرانسل در سراسر کشور : فقط با پرداخت صد هزار تومان هر گوهی میخواهید بخورید

---------------------------------------------------------------

آیا میدانستید که بزبزه قندی اولین بز دیابتی تاریخ است !

---------------------------------------------------------------

یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر...وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی می گفتن لنگرو بندازین تو آب

---------------------------------------------------------------

به یه نفر گفتن چه وقتی خیلی ضایع شدی گفت : یه روز دختر خالم بهم زنگ زد گفت: بیا خونه خالیه!! منم خوشحال شدم رفتم. در رو که باز کردم دیدم کسی نیست! دختر خالم گفت: من میرم تو اتاق تو هم 5 دقیقه دیگه بیا تو!! منم 5 دقیقه بعد رفتم تو دیدم همه میگن تولد تولد تولدت مبارک. بعد به طرف میگن خب چه ربطی داشت! میگه: اخه لخت رفته بودم تو

---------------------------------------------------------------

توصیه دخترانه : اگه یه موقع مورد حمله یک پسر قرار گرفتی شلوار اونو بکش پایین دامن خودتو بده بالا ! فکر بد نکن! آخه اینجوری تو میتونی بدوی ولی اون نمیتونه

---------------------------------------------------------------

به ملانصرالدین میگن جوان ها شراب میخورن قمار میکنن تریاک میکشن دختر بازی میکنن ... حکم چیه ؟ میگه : گیشنیز

I-love بازدید : 375 چهارشنبه 05 بهمن 1390 زمان : 17:35 نظرات (0)

متولدین فروردین ماه :
به سوی من بیا
تا تو را حس کنم
و دنیا خواهد دید
داستان عشقی سوزان را
که شعله اش در قلب من خواهى بود

به هنگام عاشقی گویی در دنیای شوالیه ها و پرنسس ها سر می کند.
قلبا عاشق است و در عشق پا بر جاست.

متولدین اردیبهشت ماه :
عشق را در چشمان من بنگر
چهره ی بر افروخته ام را ببین و عشق را حس کن
به صدای نفس های من گوش کن
و بشنو ترانه ی عشق را

عاشقی بی قرار است و کمرو ولی پر شهامت.
موسیقی بر او تاثیر فراوان دارد.

متولدین خرداد ماه :
با من به رویا بیا به رویای عشق
بیا تا بر فراز بلندترین کوه گام نهیم
بیا تا در ژرف ترین اقیانوس شنا کنیم
بیا تا به دورترین ستاره ها پر کشیم
بر عشق ما هیچ چیز ناممکن نیست

بهترین عاشق دنیاست و گفتارها و دل او پر ز رویاهای عاشقانه است.

متولدین تیر ماه :
بهشت هیچ است
در برابر گام برداشتن در کنار تو
در شبی زیبا
زیر نور ماه

دلی نازک و پر ز محبت دارد و از دل سوختن می هراسد.

متولدین مرداد ماه :
گویی خورشید گرمای خود را از دست داده است
و گل های سرخ عطری ندارند
و ستارگان دیگر نمی خوانند
آن گاه که چشم می گشایم و می بینم
با تو نیستم

عاشق پیشه است و بی عشق زندگی نمی کند.

متولدین شهریور ماه :
شاید به نظر برسد که عاشق نیستم
شاید به نظر برسد که نمی توانم عاشق باشم
شایى به نظر برسى که حتی نمی خواهم عاشق باشم
ولی نه در برابر عشقی مانند عشق من به تو
که تا آخرین لحظه عمر آن را در قلبم نگاه خواهم داشت
عشق او شعله ای کوچک ولی جاودان است و در پی عشقی حقیقی است.

متولدین مهر ماه :
با پر شورترین گفتارهای عاشقانه
با ماجراهای عاشقانه ای که خواهیم داشت
با فداکاری هایم در راه عشق به تو
خواهی دید که چگونه دوستت دارم

در امور عشقی ورزیده است و زندگی اش پر ز ماجراهای عاشقانه است . . .
زن متولد مهر عشق خود را در عمل نیز به اثبات می رساند.

متولدین آبان ماه :
در التهاب شنیدن ترانه ی گام های تو هستم
که به سوی من می آیی
و عاشقم بر انتظار آن لحظه که تو را در کنار خود حس کنم
دوستت دارم

هیجان عشق برای او زیبا و پر جاذبه است و در عشق صادق است.

متولدین آذر ماه :
نجوایی از سوی تو
نگاهی کوتاه از تو
لبخندی شیرین بر لبان زیبایت
و من خود را غرق در عشق می یافتم

خوش بین است و راستگو. شاید نگاهی شاعرانه به عشق داشته باشد.

متولدین دی ماه :
روزها ماه ها و سال ها می گذرند
و شاید هیچ چیز عوض نشود
جز من
که بیش از پیش عاشق گشته ام

شاید در ظاهر بی احساس باشد ولی قلبی گرم و پر ز عشق دارد.

متولدین بهمن ماه :
می خواهم آزاد زندگی کنم
بسان پرندگان مهاجر
ولی قفسی ساخته از عشق تو
جایی است که همواره رو به آن خواهم داشت

عشق خود را دیر ابراز می کنى و عاشق آزادی است. اولین عشق او قلبش را به تپش در می آورد و هرگز فراموش نخواهد شد.

متولدین اسفند ماه :
من آنی نیستم
که بی عشق زندگی را سر کنم
آن گاه که در رویایی عاشقانه هستم
و چشمانم را می گشایم
و عشق رویایی ام را در تو می بینم

در عشق بی نظیر است.جذاب و پر نشاط است.احساساتی و رویایی است.

I-love بازدید : 329 چهارشنبه 05 بهمن 1390 زمان : 11:24 نظرات (0)



آره بازم منم همون دیونه همیشگی

فدای مهربونیات چه میکنی با سرنوشت؟!

دلم واست تنگ شده بود این نامه رو برات نوشت!

حال من و اگه بخوای رنگ گلای قالیه

جای نگاهت بدجوری تو صحن چشمام خالیه

ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه

از غصه هام هرچی بگم جون خودت بازم کمه

دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون

فریاد زدم یا تو بیا یا منو پیشت برسون

فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خسته ات نکنه

غم غریبی عزیزم سرد و شکسته ات نکنه

چادر شب لطیفتو از روت شبا پس نزنی

تنگ بلور آبتو یه وقت ناغافل نشکنی

اگه واست زحمتی نیست بر سر عهدمون بمون

منم تو رو سپردمت دست خدای مهربون

راستی دیروز بارون اومد منو خیالت تر شدیم

رفتیم تا اوج آسمون با ابرا هم سفر شدیم

از وقتی رفتی آسمون پر کبوتره

زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بدتره

فدای تو نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم !

حقیقتو واست بگم به آخر خط رسیدم

رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی

قسمت تو سفر شدو قسمت من آوارگی

به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته

یه قلب تنها و کبود هلاک یک نگاهته

من میدونم‌من میدونم همین روزاعشق من ازیادت میره

بعدش خبر میدن بیا که داره عشقت میمیره

عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه

یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه

تنها دلیل زندگی! با یه غمی دوست دارم

داغ دلم تازه میشه اسمتو وقتی میارم

وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر

مگه نگفتم چشاتو از چشم من هیچ وقت نگیر

حرف منو به دل نگیر همش غم غریبیه

تو رفتی من غریب شدم چه دنیای عجیبیه!

میگم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن

نورشون بدرقه پاکی لحظه هات کنن

تنها دلیل زندگیم!

با یه غمی
دوستت دارم..

I-love بازدید : 250 چهارشنبه 05 بهمن 1390 زمان : 11:18 نظرات (0)

روزی روزگاری سنگ شکن فقیری بود که زیرآفتاب و باران، روزگار را به خرد کردن سنگ های کنار جاده می گذرانید.روزی با خود گفت:"آه!اگر می توانستم ثروتمند شوم،آن وقت می توانستم استراحت کنم." فرشته ای در آسمان پرسه می زد. صدایش را شنید و به او گفت:" آرزویت اجابت باد"همین طور هم شد. سنگ شکن فقیر ناگهان خود را در قصری زیبا یافت که تعداد زیادی خدمتکار به اوخدمت می کردند. حالا می توانست هزچقدر که می خواست استراحت کند. اما روزی آمد که سنگ شکن به این فکر افتاد که تا نگاهی به آسمان بیندازد. آن وقت چیزی را دید که هرگزبه عمرش ندیده بود:خورشید را! آهی کشید و گفت:"آه!اگر می توانستم خورشید شوم، دیگر این همه خدمتکار موی دماغم نبودند!" این بار هم فرشته ی مهربان خواست او را خوشحال کند. به او گفت:"خواسته ات اجابت باد!"اما وقتی آن مرد خورشید شد، ابری از برابر او گذشت و درخشش او را تیره و تار کرد. با خود فکر کرد:" ای کاش ابر بودم!ابر از خورشید هم نیرومندتر است!"اما این خواسته اش هم که اجابت شد، باد وزید و ابر را در آسمان پراکند."دلم می خواهد باد باشم که هر چیزی را با خود می برد." فرشته با کمال میل خواسته اش را اجابت کرد. اما به باد بی پروا و خشمگین که تبدیل شد، به کوه برخورد که در مقابل باد هم تکان نخورد.کوه که شد، متوجه شد که کسی با کلنگ پایه اش را خرد می کند. گفت:" کاش می توانستم آن کسی باشم که کوه ها را خرد می کند."

فرشته برای آخرین بار خواسته اش را اجابت کرد. چنین شد که سنگ شکن دوباره خود را کنار جاده و در همان قالب پیشین کارگر ساده ای که بود ، یافت و دیگر پس از آن زبان به شکوه نگشود.

I-love بازدید : 213 سه شنبه 04 بهمن 1390 زمان : 17:17 نظرات (0)

sms

یه غضنفر میمیره. شب اول قبر ۶۲ تا فرشته میان سراغش. ۲ تاشون سوال می کردن... ۶۰ تاشون حالیش می کردن!!!

...................................................................

یه غضنفر تو آینه عکس خودشو می بینه بعد می گه: ا...این چه آشناست ! بعد از یه ساعت فکر کردن داد می زنه: فهمیدم... این همون کره خریه که امروز تو آرایشگاه یک ساعت زل زده بود به من!

...................................................................

به غضنفر می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم !!

...................................................................

غضنفر باباش میمیره هفتش خیلی شلوغ می شه واسه چهلم بلیط می فروشه.

...................................................................

به غضنفر میگن ترمز ABS چیه؟ میگه تو سرعت های زیاد و سر پیچ ها کار حضرت ابوالفضل رو می کنه!!!

...................................................................

غضنفر آشغال میره تو چشماش سره ساعت 9 میشینه دم در .

...................................................................

پلیس به غضنفر: اینجا ماهی‌گیری قدغنه!!! غضنفر: ولی اینجا تابلو نزدین!!! پلیس: نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!!

...................................................................

غضنفر میره کله پاچه فروشی، یارو بهش میگه: قربون چشم بگذارم؟ غضنفر میگه: نه آقا! حداقل صبر کن من برم قایم شم!

...................................................................

غضنفر رفته بود زیارت امام رضا. بعد از زیارت دستش را برای احترام روی سینه اش گذاشت و عقب عقب آمد بیرون. یه دفعه دید که خورده به یه چیزی. نیگاه کرد، دید که یه تابلو است و روش نوشته: تبریز 5 کیلومتر!

...................................................................

غضنفر داشته کباب درست می کرده می بینه یه گربه داره نگاه می کنه داد می زنه آی بلال شیر بلاله.

...................................................................

یه غضنفر میاد تهران یه دونه پرشیا صفر می بینه میزنه شیشه هاشو خورد می کنه صاحبش می گه چرا این کارو کردی؟ مگه مرض داری؟ غضنفر می گه اه مال تو بود؟ فکر کردم مال شوکته.

...................................................................

غضنفر می ره هیئت راش نمی دن خودش می ره هیئت می زنه هیچکس رو راه نمی ده.

...................................................................

یک بار یک غضنفر زنگ میزنه تاکسی تلفنی میگه اقا ماشین دارید. مردی که پشت تلفن بوده جواب میده بله. غضنفر میگه خوش به حالتون ما نداریم!

...................................................................

غضنفر باباش میمیره میخواسته خاکش کنه جو میگیرتش باراندازش میکنه.

...................................................................

غضنفر رو برق 3 فاز می گیره پرت می کنه بلند می شه می گه: اگه مردین یه فاز یه فازبیاین جلو.

...................................................................

غضنفر می ره جبهه بعد از 2 روز برمی گرده. میگن چی شد اینقدر زود برگشتی؟ میگه: بابا اونجا به قصد کشت تفنگ بازی می کنن.

...................................................................

غضنفر واسه رفیقاش خالی می بنده می گه: من هر دو هفته یک بار می رم ژاپن. رفیقاش می گن اگه راست می گی اسم یکی از خیابوناش رو بگو؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه بعد می گه: آهان خیابون شهید بروسلی.

...................................................................

غضنفر میره تو خیابون می بینه نوشته: سیو همان سیب است... میگه: دروغ میگن پدر سگا ! خودم خوردم صابون بود!!!

...................................................................

غضنفر پتروس فداکار رو با دهقان فداکار قاطی می کنه می ره انگشت می کنه تو چشم راننده قطار.

...................................................................

به غضنفر می گن شما ایمیل دارین؟ می گه نه خیلی ممنون. من تازه غذا خوردم نوشجان!!!

...................................................................

غضنفر کدو تنبل میخره میذاردش کلاس تقویتی .

...................................................................

غضنفر سوار الاغ داشته میرفته. هر کی بهش نگاه میکرده میگفت: چیه خر دو طبقه ندیدی.

...................................................................

غضنفر میره استادیوم، جای اینکه فوتبال نگاه کنه مرتب سمت راست و چپ بالای سرش رو با تعجب نگاه می کرده! بهش میگن: چرا فوتبال نگاه نمیکنی؟ میگه: دنبال کلمه زنده میگردم.

...................................................................

غضنفر می خواسته خودکشی کنه می ره تو گلدون می گه به من آب ندین.

...................................................................

غضنفر عاشق می شه روی در خونشون تابلو می زنه بزودی در این مکان عروسی برگزار می شود.

...................................................................

غضنفر رو برق می گیره مامانش می گه ننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت.

...................................................................

غضنفر از تاکسی پیاده می شه درو محکم می بنده می گه پدر سگ خودتی. راننده میگه من که چیزی نگفتم. غضنفر می گه بعدا که می گی.

...................................................................

به غضنفر میگن این خیابون کجا میره ؟ میگه من 40 ساله تو این خیابون زندگی میکنم تا حالا ندیدم جایی بره.

...................................................................

غضنفر سکه میندازه صندوق صدقات سوارش می شه.

...................................................................

غضنفر می ره دزدی تفنگو می ذاره پشت گردن یارو می گه تکون بخوری با لگد می زنم توکمرت.

...................................................................

غضنفر میره تو صف نونوایی، شاطره میگه: نون تا اینجا بیشتر نمی‌رسه، بقیه برن. غضنفر میگه: ببخشید میشه جمع‌تر وایسین نون به ما هم برسه.

...................................................................

به غضنفر میگن: از مسافرت چی آوردی؟ غضنفر

I-love بازدید : 286 سه شنبه 04 بهمن 1390 زمان : 16:45 نظرات (0)

تا وقتی مجردی هرکی بهت میرسه

میگه تو که همه چی داری چرا ازدواج نمیکنی؟

وقتی ازدواج کردی هرکی بهت میرسه میپرسه

تو که همه چی داشتی واسه چی ازدواج کردی!؟

اگه همونقدر که واسه خر کردن من تلاش کردی وقت میگذاشتی

تا الان ادم شده بودی

این یه اس ام اسه یونجه که نیست که مثل گوسفند می پری رو گوشی

دخترها مثل بلوتوث هستند تا وقتی کنارشون هستی بهت متصل اند.

پسرها مثل وای فای هستند

ممکنه پیش شما باشن اما همزمان به ده نفر دیگه نیز وصل اند

کور میشی بدبخت

بیا اینجا بشین با هم نیگا کنیم

.

.

خطاب به پشه روی مانیتور

غضنفر کارخونه سوسیس کالباس میزنه

رو بسته بندی محصولاتش مینویسه : تهیه شده از گاو تازه

فهمیده ام صدای خری که از روی فهم عرعر میکند

بهتر از صدای گوسفندی است که از روی عادت بع بع میکند

غضنفر اینا برای یک جوک سه بار میخندن

بار اول وقتی‌ جوک رو براش تعریف میکنی‌

بار دوم وقتی‌ جوک رو براش دوباره توضیح میدی

بار سوم وقتی‌ جوک رو فهمید

حیف نون یه لوبیا می‌گیره دستش میگه:

یاد تو در دل من طوفان به پا می‌کنه

حیف نون به دوستش میگه بیا نون و پنیر و انگور بخوریم،

دوستش میگه من اسهال دارم،

حیف نون میگه ولش کن اونو بعدا میخوریم

بعضی ها خرشون از پل گذشته

بعضی ها خرشون داره از پل می گذره

بعضی ها دارن خرشونو راضی می کنن که بره رو پل

بعضی ها هم اصلا خر ندارن

بعضی ها هم خر دارن ولی نمی دونن پل کدوم طرفیه

آخرین خبر از جهنم :

شیر آب دستشویی ها جفتش داغه

تو بهترین گل دنیایی

.

.

اما نه صبر کن

پرچم کمک داور بالاست

آفسایده

آیا می‌دانستید که

انسانها به جز کودک درون یک عدد خر درون هم دارند که گاهی زمام امور را به دست می‌گیرد

یارو داشته چایی هم میزده

میبینه خیلی شیرین شده ، یه دور بر میگرده

می دونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه ؟

چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته !

اما بعدش به جهنم اعتقاد پیدا میکنه

زندگی متأهلی یعنی به همسرت مسیج بدی: ای عشق، خداوند نگه‌دار تو باشد

اونوقت جواب بگیری: یه بسته قارچ، آب‌لیمو، مرغ، نون، بوس

کاش دل آدم هم عین دماغ بود. وقتی میگرفت فین می کردی وا میشد

میگن قیمت گل رفته بالا . قدر خودتو بدون

.

.

چون صد در صد قیمت کود هم میره بالا

اگر پول و پله ندارید ؛ برای عاشق شدن زیاد عجله نکنید ، تا ترم ۶ و ۷ وقت دارید

(اتحادیه ی دانشجویان)

به غضنفر میگن: با باقی جمله بساز میگه: ما دیشب کوبیده خوردیم

میگن باقیش کو؟

میگه: تو یخچاله

به غضنفر می گن با شاش جمله بساز میگه :

با احد و داداشاش رفتیم سینما

می گن احمق منظورمون جیش بود می گه:

آهان آبجیشم بود

زجر آورترین ، دردناک ترین و حرص آورترین سوالی که

میتونی پای تلفن از یه پسر بپرسی اینه:

کجــــــــــــایی؟؟!؟

زن : اوه! نیگا کن ببین پشه چه جوری دستمو زخم کرده

شوهر با بی حوصلگی میگه: این لوس بازی ها مال وقتی بود که هنوز ازدواج نکرده بودیم

همه میگن خرابتم ولی من اوراقتم

.

.

غیر قابل تعمیر

اگه کسی بهت گفت اسب میزنی تو دهنش

اگه نفر دوم بهت گفت اسب بهش میگی احمق

اگه نفر سوم بهت گفت اسب بهتره برای خودت یه زین بخری

بستنی قول و قرارهای امروزیست

زودتر از آنچه که فکرش را بکنید آب می شوند

I-love بازدید : 240 سه شنبه 04 بهمن 1390 زمان : 1:38 نظرات (0)

حیف نون رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟

حیف نون میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: “پرده دوم، دو سال بعد

من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!

—————————

مگسه نامزدش رو می گیره تو بغلش، میگه: عزیزم! من تو را با هیچ گهى عوض نمی کنم!

—————————

تو شهر حیف نون اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. حیف نون به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده!

—————————

به حیف نون می گن برو استخر شیرجه بزن تو آب، بعدش بیا بالا شامپو گلرنگ رو تبلیغ کن… خلاصه میره بالا و شیرجه میزنه، ولی از بخت بد سرش می خوره به کف استخر… بعد از یه مدت بالاخره میاد بالا، رو می کنه به دوربین، می گه: می خوام سالاد درست کنم!

—————————

حیف نون داشته برای دوستانش تعریف می کرده: “رفته بودم جنگل، که ناگهان یه خرس بزرگ دنبالم گذاشت، من هی می دویدم، خرسه هم هی پشت سر من می دوید و لیز می خورد… من هی می دویدم، خرسه هم هی پشت سر من می دوید و لیز می خورد…”

دوستاش می گن: “حالا خوبه تا اینجا رسیدی خودت رو خراب نکردی!”

حیف نون می گه: “پس فکر کردید برای چی خرسه لیز می خورد؟

I-love بازدید : 205 سه شنبه 04 بهمن 1390 زمان : 1:28 نظرات (0)

تعداد صفحات : 62

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • چهارشنبه 11 بهمن 1402
  • پنجشنبه 29 فروردين 1392
  • دوشنبه 24 مهر 1391
  • سه شنبه 17 مرداد 1391
  • دوشنبه 16 مرداد 1391
  • سه شنبه 10 مرداد 1391
  • شنبه 31 تير 1391
  • پنجشنبه 29 تير 1391
  • چهارشنبه 28 تير 1391
  • سه شنبه 27 تير 1391
  • يکشنبه 18 تير 1391
  • جمعه 09 تير 1391
  • پنجشنبه 08 تير 1391
  • جمعه 26 خرداد 1391
  • پنجشنبه 25 خرداد 1391
  • جمعه 12 خرداد 1391
  • پنجشنبه 11 خرداد 1391
  • چهارشنبه 10 خرداد 1391
  • سه شنبه 09 خرداد 1391
  • دوشنبه 08 خرداد 1391
  • شنبه 06 خرداد 1391
  • جمعه 5 خرداد 1391
  • جمعه 05 خرداد 1391
  • پنجشنبه 4 خرداد 1391
  • پنجشنبه 04 خرداد 1391
  • جمعه 29 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 27 ارديبهشت 1391
  • يکشنبه 24 ارديبهشت 1391
  • جمعه 15 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 13 ارديبهشت 1391
  • پنجشنبه 7 ارديبهشت 1391
  • شنبه 02 ارديبهشت 1391
  • شنبه 2 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 30 فروردين 1391
  • سه شنبه 29 فروردين 1391
  • دوشنبه 28 فروردين 1391
  • جمعه 18 فروردين 1391
  • چهارشنبه 16 فروردين 1391
  • جمعه 11 فروردين 1391
  • شنبه 05 فروردين 1391
  • سه شنبه 01 فروردين 1391
  • دوشنبه 29 اسفند 1390
  • 28 اسفند 1390
  • شنبه 27 اسفند 1390
  • جمعه 26 اسفند 1390
  • پنجشنبه 25 اسفند 1390
  • 24 اسفند 1390
  • چهارشنبه 24 اسفند 1390
  • دوشنبه 22 اسفند 1390
  • 21 اسفند 1390
  • جمعه 19 اسفند 1390
  • پنجشنبه 18 اسفند 1390
  • چهارشنبه 17 اسفند 1390
  • سه شنبه 16 اسفند 1390
  • دوشنبه 15 اسفند 1390
  • 14 اسفند 1390
  • 13 اسفند 1390
  • شنبه 13 اسفند 1390
  • شنبه 12 اسفند 1390
  • جمعه 12 اسفند 1390
  • پنجشنبه 11 اسفند 1390
  • چهارشنبه 10 اسفند 1390
  • سه شنبه 09 اسفند 1390
  • سه شنبه 9 اسفند 1390
  • 07 اسفند 1390
  • يکشنبه 7 اسفند 1390
  • شنبه 06 اسفند 1390
  • جمعه 05 اسفند 1390
  • پنجشنبه 04 اسفند 1390
  • 04 اسفند 1390
  • 03 اسفند 1390
  • چهارشنبه 03 اسفند 1390
  • سه شنبه 02 اسفند 1390
  • دوشنبه 01 اسفند 1390
  • 30 بهمن 1390
  • شنبه 29 بهمن 1390
  • جمعه 28 بهمن 1390
  • پنجشنبه 27 بهمن 1390
  • چهارشنبه 26 بهمن 1390
  • سه شنبه 25 بهمن 1390
  • 25 بهمن 1390
  • دوشنبه 24 بهمن 1390
  • دوشنبه 23 بهمن 1390
  • 23 بهمن 1390
  • 22 بهمن 1390
  • شنبه 22 بهمن 1390
  • جمعه 21 بهمن 1390
  • جمعه 20 بهمن 1390
  • پنجشنبه 20 بهمن 1390
  • چهارشنبه 19 بهمن 1390
  • سه شنبه 18 بهمن 1390
  • دوشنبه 17 بهمن 1390
  • دوشنبه 16 بهمن 1390
  • 16 بهمن 1390
  • شنبه 15 بهمن 1390
  • جمعه 14 بهمن 1390
  • پنجشنبه 13 بهمن 1390
  • چهارشنبه 12 بهمن 1390
  • سه شنبه 11 بهمن 1390
  • دوشنبه 10 بهمن 1390
  • 09 بهمن 1390
  • شنبه 08 بهمن 1390
  • شنبه 07 بهمن 1390
  • پنجشنبه 06 بهمن 1390
  • چهارشنبه 5 بهمن 1390
  • چهارشنبه 05 بهمن 1390
  • سه شنبه 04 بهمن 1390
  • دوشنبه 03 بهمن 1390
  • يکشنبه 2 بهمن 1390
  • 02 بهمن 1390
  • شنبه 01 بهمن 1390
  • شنبه 1 بهمن 1390
  • جمعه 30 دی 1390
  • پنجشنبه 29 دی 1390
  • چهارشنبه 28 دی 1390
  • سه شنبه 27 دی 1390
  • دوشنبه 26 دی 1390
  • 25 دی 1390
  • يکشنبه 25 دی 1390
  • چهارشنبه 21 دی 1390
  • سه شنبه 13 دی 1390
  • جمعه 9 دی 1390
  • پنجشنبه 08 دی 1390
  • سه شنبه 6 دی 1390
  • يکشنبه 4 دی 1390
  • شنبه 3 دی 1390
  • جمعه 02 دی 1390
  • جمعه 01 دی 1390
  • پنجشنبه 01 دی 1390
  • چهارشنبه 30 آذر 1390
  • يکشنبه 27 آذر 1390
  • جمعه 25 آذر 1390
  • پنجشنبه 24 آذر 1390
  • سه شنبه 22 آذر 1390
  • پنجشنبه 17 آذر 1390
  • دوشنبه 14 آذر 1390
  • يکشنبه 13 آذر 1390
  • شنبه 12 آذر 1390
  • جمعه 11 آذر 1390
  • يکشنبه 6 آذر 1390
  • شنبه 5 آذر 1390
  • چهارشنبه 25 آبان 1390
  • سه شنبه 24 آبان 1390
  • چهارشنبه 18 آبان 1390
  • دوشنبه 9 آبان 1390
  • جمعه 06 آبان 1390
  • پنجشنبه 5 آبان 1390
  • سه شنبه 19 مهر 1390
  • دوشنبه 18 مهر 1390
  • يکشنبه 17 مهر 1390
  • چهارشنبه 13 مهر 1390
  • پنجشنبه 17 شهريور 1390
  • سه شنبه 15 شهريور 1390
  • پنجشنبه 27 مرداد 1390
  • يکشنبه 16 مرداد 1390
  • جمعه 14 مرداد 1390
  • سه شنبه 11 مرداد 1390
  • يکشنبه 9 مرداد 1390
  • شنبه 8 مرداد 1390
  • سه شنبه 4 مرداد 1390
  • پنجشنبه 30 تير 1390
  • سه شنبه 28 تير 1390
  • يکشنبه 26 تير 1390
  • شنبه 25 تير 1390
  • پنجشنبه 23 تير 1390
  • دوشنبه 13 تير 1390
  • شنبه 11 تير 1390
  • جمعه 10 تير 1390
  • جمعه 6 خرداد 1390
  • دوشنبه 12 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 11 ارديبهشت 1390
  • شنبه 10 ارديبهشت 1390
  • جمعه 9 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 6 ارديبهشت 1390
  • دوشنبه 5 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 4 ارديبهشت 1390
  • جمعه 2 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 1 ارديبهشت 1390
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1859
  • کل نظرات : 44
  • افراد آنلاین : 10
  • تعداد اعضا : 89
  • آی پی امروز : 200
  • آی پی دیروز : 199
  • بازدید امروز : 2,754
  • باردید دیروز : 5,291
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 37,583
  • بازدید ماه : 110,327
  • بازدید سال : 768,423
  • بازدید کلی : 3,067,279