مشاوره تلفنی درمان بیماری ها متخصص گیاهان دارویی و طب سنتی حکیم محمد صدیقی

– 09120580638-02165114469–09155077358 – 

مشاوره طب سنتی انلاین در تلگرام

ایدی پاسخگو سوالات پزشکی  @Kh_sedighi
    کانال طب سنتی
https://telegram.me/atarishahjahan

و درمان تمام بیماری ها در طب سنتی و گیاهان داروی

مشاوره 09120580638 - 09155077358

از جمله درمان های:

جنسی+ چاقی و لاغری+دیابت+الزایمر+نازایی+سنگ کلیه+لک های صورت

+سردرد های شدید+دیسک کمر و رگ سیاتیک+پوکی استخوان+تقویت کننده اعصاب،آرام بخش،تقویت کننده قلب،ضدانگل قوی،تصفیه کننده خون.

و درمان معده+درمان تقویت حافظه+درمان یائسگی+درمان...

√ رفع سنگ کلیه.سنگ مثانه.سنگ کیسه صفرا
درمان عفونت و کیستها
√درمان سردرد های میگرنی و سینوزیتی
√درمان بیماری های قلبی و عروقی وتصلب شرائین و واریس
√ درمان آسم و تنگی نفس
√درمان گیاهی مغز و اعصاب و ضد افسردگی
√درمان بیماری پوستی و اگزما
√درمان درد مفاصل و استخوانی و عضلات
سیاتیک رفع ورم عضلات و نقرص 
√رفع بواسیر و شقاق مقعد،سندروم روده،رفع یبوست و اسهال
√رفع ورم معده و روده،ضد نفخ،درمان سوهاضمه و گوارش
√درمان کاهش چربی خون،کلسترول خون،قند خون(دیابت)،فشار خون
√جلوگیری از ریزش مو و تحریک رشد مو سر و ابرو
√رفع پلاک میکروبی دندان و ضد التهاب لثه و حفره دهان
√درمان بیماری های دستگاه تناسلی(نازایی.و قاعده اور)
و درمان پروستات 
√افزایش شیر مادر،تسکین درد های قاعدگی و انواع بیماری زنان
√برطرف‌کردن بوهای نامطبوع بدن
√تقویت نیرو جنسی و بازگشت نیروی جوانی
√برطرف کردن کم خونی

+دمنوش های مفید+عرقیات مفید+ و هر بیماری دیگری..

درمان با گیاهان دارویی و طب سنتی
حکیم محمد صدیقی
تهران و کرج حضوری میتونید تشریف بیارید وشعبه گیلان رو هماهنگ کنید
شهرستان ویزیت تلفنی و ارسال ازمایشات
در تلگرام واتس اپ و سروش
  09120580638-02165114469–09155077358  
 
تنگ کننده واژن با دارو گیاهی ماریانا
کلیک کن روی لینک
حجم دهنده طب سنتی روغن خراطین
   
پودر گیاهی چربی سوز و ضد اشتها 
 
    
درمان نازایی با گیاهان دارویی و طب سنتی
 
 

پودر گیاهی مارایا تنگ کننده واژن

تنگ کننده واژن گیاهی

 

برای اطلاعات بیشتر در مورد ماریانا طریقه خرید مصرف روی عکس کلیک کن 

 

 

 

عکس روغن خراطین حجم دهنده طب سنتی 

روغن خراطین

روغن خراطین

روغن خراطین الت تناسلی

روغن خراطین برای اقایان

برای اطلاعات بیشتر در مورد روغن خراطین روعکس بالا کلیک کن

 

یک دقیقه وقت بزار و متن بالا رو مطالعه کن

 
 
I-love - 30
loading...

I-love

I-love

تنبلی
دانش آموز تنبلی به دوست خود گفت: ای کاش در مدرسه هم مثل بعضی از مغازه ها که بالای دیوار آن نوشته اند: جنسی که فروخته شد پس گرفته نمی شود، می نوشتند: درسی که داده شد، پس گرفته نمی شود!


بدون تردید
اولی: آقای دکتر، من فکر می کنم عینک لازم دارم.
دومی: بله حتما! چون این جا مغازه ساندویچ فروشی است.


فاصله خنده و گریه
از شخصی پرسیدند: فاصله میان خنده و گریه چیست؟
او جواب داد: انسان با چشم گریه می کند و با دهان می خندد،
فاصله میان دهان و چشم هم دماغ است


رژیم غذایی
اولی: من تصمیم گرفته ام بعد از این، فقط غذاهای گیاهی بخورم.
دومی: لابد با مشورت دکتر تصمیم گرفته ای؟
اولی: نه، با مشورت قصاب محل، چون او دیگر حاضر نیست به من نسیه بفروشد.


در مطب روان پزشک
دکتر: خب، بیشتر، وقتی به چه چیزی فکر می کنی افسرده می شوی؟
بیمار: راستش را بخواهید، به پرداخت ویزیت

I-love بازدید : 224 دوشنبه 03 بهمن 1390 زمان : 15:39 نظرات (0)

سههههههههههههههههههههلام یک ویدیو خوشمل براتون تو ادامه گذاشتم بالای 1888888888888سال

برین ادامه مطلب

I-love بازدید : 489 دوشنبه 03 بهمن 1390 زمان : 14:39 نظرات (0)

ساعت دیواری با طرح عشق

میزان عشق خود را به همسرتان با یک هدیه جالب و زیبا ثابت کنید.

ساعت دیواری جالب و زیبا

در 4 طرح مختلف

یک ساعت بسیار زیبا و هدیه ای بی نظیر

برای آنکه دوستش دارید

یک ساعت بسیار زیبا و هدیه ای بی نظیر

برای آنکه دوستش دارید

یک هدیه ویژه برای کـسی که دوستش دارید

ساعت دیواری با طرح عشق

میزان عشق خود را به همسرتان با یک هدیه جالب و زیبا ثابت کنید.

ساعت دیواری جالب و زیبا

در 4 طرح مختلف

یک ساعت بسیار زیبا و هدیه ای بی نظیر

برای آنکه دوستش دارید

یک ساعت بسیار زیبا و هدیه ای بی نظیر

برای آنکه دوستش دارید

یک هدیه ویژه برای کـسی که دوستش دارید

ساعت دیواری با طرح عشق

میزان عشق خود را به همسرتان با یک هدیه جالب و زیبا ثابت کنید.

ساعت دیواری جالب و زیبا

در 4 طرح مختلف

یک ساعت بسیار زیبا و هدیه ای بی نظیر

برای آنکه دوستش دارید

یک ساعت بسیار زیبا و هدیه ای بی نظیر

برای آنکه دوستش دارید

یک هدیه ویژه برای کـسی که دوستش دارید

I-love بازدید : 205 یکشنبه 02 بهمن 1390 زمان : 21:53 نظرات (0)

هدیه ای مناسب برای آن که دوستش دارید.

میزان عشق خود را به همسرتان با یک هدیه جالب و زیبا ثابت کنید.

قلب پولیشی تو خالی

I-love بازدید : 254 یکشنبه 02 بهمن 1390 زمان : 21:52 نظرات (0)

هدیه ای مناسب برای آن که دوستش دارید.

میزان عشق خود را به همسرتان با یک هدیه جالب و زیبا ثابت کنید.

قلب پولیشی تو خالی

I-love بازدید : 301 یکشنبه 02 بهمن 1390 زمان : 21:47 نظرات (0)

همانگونه که قبلا عرض کردم / خودم را عاشق تو فرض کردم

زدم عینک، برای دیدن تو / دو تا چشم دگر هم قرض کردم!


قلبم را عصب کشی کرده ام

دیگر نه از سردی نگاهی می لرزد

و نه از گرمی آغوشی می تپد

ز حال من اگر پرسی،جز دوری ملالی نیست

ملالی هم اگر باشد ، تو خوش باشی خیالی نیست

نمی دانم که در خاطر بری نام مرا یا نه

ولی این را بدان هرگز خیالم از تو خالی نیست

I-love بازدید : 256 یکشنبه 02 بهمن 1390 زمان : 13:00 نظرات (0)

اسب

یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه می‌خوند كه زنش یهو ماهی تابه رو می‌كوبه سرش.
مرده میگه: برا چی این كارو كردی؟
زنش جواب میده: به خاطر این زدمت كه تو جیب شلوارت یه تیكه كاغذ پیدا كردم كه توش اسم "جنى" نوشته شده بود ...
مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب‌دوانی رفته بودم اسبی كه روش شرط بندی كردم اسمش "جنی" بود.
زنش معذرت خواهی می‌کنه و میره به کارای خونه برسه.
سه روز بعدش مرد داشت تلویزیون تماشا می‌كرد كه زنش این بار با یه قابلمه بزرگتر كوبید رو سر مرده که تقریبا بیهوش شد.
وقتی به خودش اومد پرسید: این بار برا چی منو زدی؟
زنش جواب داد: آخه اسبت زنگ زده بود.

وکیل زرنگ

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تاکنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.
مسئول خیریه: آقای وکیل، ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید اکنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید، متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش در گذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی داد؟
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید، فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و ٥ بچه دارد و سال‌هاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟
مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه. نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سال‌هاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟
مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم این همه گرفتاری دارید ...
وکیل: خوب. حالا وقتی من به این‌ها یک ریال کمک نکرده‌ام، شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟

طنز

ناشناس : سلام خوشگله ،دوست پسر داری ؟
دختر :بله ،شما؟
ناشناس : من داداشتم ،صبر کن بیام خونه به حسابت میرسم !!


شماره ناشناس بعدی :


ناشناس : دوست پسر داری؟
دختر : نه نه اصلا
ناشناس : من دوست پسرتم ... واقعا که ...
دختر : عزیزم به خدا فکر کردم که تو داداشمی !!!
ناشناس : خوب داداشتم دیگه ،صبر کن خونه برسم من میدونم و تو....!

I-love بازدید : 271 یکشنبه 02 بهمن 1390 زمان : 1:15 نظرات (0)

اسب

یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه می‌خوند كه زنش یهو ماهی تابه رو می‌كوبه سرش.
مرده میگه: برا چی این كارو كردی؟
زنش جواب میده: به خاطر این زدمت كه تو جیب شلوارت یه تیكه كاغذ پیدا كردم كه توش اسم "جنى" نوشته شده بود ...
مرده میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب‌دوانی رفته بودم اسبی كه روش شرط بندی كردم اسمش "جنی" بود.
زنش معذرت خواهی می‌کنه و میره به کارای خونه برسه.
سه روز بعدش مرد داشت تلویزیون تماشا می‌كرد كه زنش این بار با یه قابلمه بزرگتر كوبید رو سر مرده که تقریبا بیهوش شد.
وقتی به خودش اومد پرسید: این بار برا چی منو زدی؟
زنش جواب داد: آخه اسبت زنگ زده بود.

وکیل زرنگ

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تاکنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد او فرستادند.
مسئول خیریه: آقای وکیل، ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید اکنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید، متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش در گذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی داد؟
مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.
وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید، فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و ٥ بچه دارد و سال‌هاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟
مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه. نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...
وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سال‌هاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار دارد؟
مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم این همه گرفتاری دارید ...
وکیل: خوب. حالا وقتی من به این‌ها یک ریال کمک نکرده‌ام، شما چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟

طنز

ناشناس : سلام خوشگله ،دوست پسر داری ؟
دختر :بله ،شما؟
ناشناس : من داداشتم ،صبر کن بیام خونه به حسابت میرسم !!


شماره ناشناس بعدی :


ناشناس : دوست پسر داری؟
دختر : نه نه اصلا
ناشناس : من دوست پسرتم ... واقعا که ...
دختر : عزیزم به خدا فکر کردم که تو داداشمی !!!
ناشناس : خوب داداشتم دیگه ،صبر کن خونه برسم من میدونم و تو....!

I-love بازدید : 251 یکشنبه 02 بهمن 1390 زمان : 1:15 نظرات (0)

سالروز رحلت جانگداز پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) و شهادت جانسوز کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع)بر عموم مسلمانان جهان تسلیت باد.

I-love بازدید : 153 شنبه 01 بهمن 1390 زمان : 22:39 نظرات (0)

خوش غیرت میاد خونه میبینه بچه‌ها حسابی شلوغ پلوغ کردن. می‌گیره همه رو میزنه و ساکتشون میکنه بجز یکی که اصلا هیچی بهش نمی‌گه. رفیقش بهش میگه: بابا چرا اینقدربین بچه‌هات فرق میگذاری؟ خوش غیرت میگه: آخه اون یکی سیده!

به خوش غیرت میگن: چی شد که ایدز گرفتی؟ میگه: از توالت فرنگی! میگن: آدم که از توالت فرنگی ایدز نمیگیره. میگه: آخه نفر قبلی هنوز بلند نشده بود

خوش غیرت بچه دار میشه، در خونشون یه تابلو میزنه:

با تشکر و قدردانی از اهالی محل!

حیف نون با نامزدش میرن پارک حیف نون میگه :عزیزم اگه این درخت کاج زبون داشت الان به ما چی میگفت ؟نامزدش میگه اگه زبون داشت میگفت:کره خر من زرد آلو ام نه کاج!

یارو خواب میبینه که روز قیامت هر کسی یه آدم خوب همراه خودش بیاره میره بهشت. اولی شهید میاره میبرنش بهشت ، دومی یه جانباز میاره میره بهشت. حیف نون یه فرغون خالی دستش میگیره میاد ازش میپرسن این چیه؟ میگه برید کنار توش مفقودالاثره!

یارو بچش گم میشه میره دفتر خدمات ارتباطی میگه بسوزونیدش!

می دونی چرا با ازدواج دین آدم کامل میشه؟
چون تا قبل ازدواج فکر میکنه دنیا بهشته …!!؟
اما بعدش به جهنم اعتقاد پیدا میکنه!!!


I-love بازدید : 431 شنبه 01 بهمن 1390 زمان : 17:56 نظرات (0)

يأس و اميد تا حد زيادي مربوط به جهان بيني و نگرش انسان به نظام آفرينش است . کسي که به ماوراي طبيعت اعتقاد دارد و نظام خلقت را محدود به دنيا نمي پندارد ، در تاريک ترين لحظات زندگي نيز احساس تنهايي نمي کند ، زيرا هميشه خدا را در کنار خود مي يابد. انسان مؤمن با داشتن اين تکيه گاه مطمئن ، با خود مي گويد : هرگز به خود رها نشده ام و زحماتم بي نتيجه نخواهد ماند.
اما با تفکر و جهان بيني مادي و نگاه بدبينانه به طبيعت ، اصل و ريشه اميد به شدت آسيب مي بيند . استاد مطهري مي گويد : (اثر فلاسفه مادي که هميشه نظر بدبينانه به طبيعت داشته و دارند ، با توجه به اين که به اصل آفرينش معتقد نيستند و انسان را معلول تصادفات مي دانند ، چنين مي گويند که اين موجود اصولا شر جزء ذاتش است و از اولي که پا روي زمين گذارده شرارت کرده است و هم اکنون نيز موجودي شرور است ، در آينده نيز چنين خواهد بود. اميدي به اين موجود از نظر سعادت نيست. اينان هر گونه طرح اصلاحي را براي جامعه بشريت رد مي کنند و هيچ گونه اميدي نسبت به اصلاح او ندارند وقتي از آنان سؤال شود که پس به چه اميدي بايد زنده بود؟ مي گويند : اصلا نبايد زنده بود. اگر بشري به کمال نهايي و مرحله عالي خود برسد ، بايستي خودکشي کند و اين است اوج ترقي يک انسان که به اين مرحله برسد و درک کند که چيزي جز شرارت نيستاميدواري مانند صفات پسنديده ديگر ، اکتسابي است ؛ يعني بايد با تلاش و تمرين آن را به دست آورد. راه هايي که جوانه اميد را در دل آدمي مي کارد اگه انسان امیدوار باشه بزرگترین مشکلات حل خواهد شد واگر واقعا اراده کند و امیدوار باشد هیچ کاری غیر ممکن نیست حتی هستند بیماران لا علاجی که توانستند با زنده نگه داشتن امید در درونشان بر بیماری غلبه کنند و به زندگی عادی خود بر گردند و با خوشی زندگی کنند

پس بیایید هر گز امیدمان را نا امید نکنیم

و امیدوار زندگی کنیم و سعادتمند باشیم

I-love بازدید : 382 شنبه 01 بهمن 1390 زمان : 16:08 نظرات (0)

عجب حکایتی شده
فکر تو عادتی شده
که از سرم نمیره
عجب روایتی شده
عشقت عبادتی شده
خدا ازم نگیره

I-love بازدید : 399 شنبه 01 بهمن 1390 زمان : 9:34 نظرات (0)

دلسرد نشو از عشق از بختی که خوابیده

افسانه ی ما روزی دنیا رو تکون می ده

در ها رو به روی بغض با هم دیگه می بندیم

یک روزی به امروز و این فاصله می خندیم

عمری اگه باقی بود فردا رو اگه دیدیم

با شهرت این احساس ، دنیا رو تکون می دیم ،

 دنیا رو تکون می دیم اینجوری که دل بستیم

این حرف کمی نیست که ما عاشق هم هستیم

امروزو مدارا کن لبخند بزن بازم

من این توئه غمگینو انگاری نمی شناسم

یه زندگی می ارزه لبخند تورو دیدن

وقتی که تو می خندی دنیا رو بهم می دن

لبخند بزن دنیا اینجوری نمی مونه

ما سهم همیم اینو این فاصله میدونه

دنیا رو تکون می دیم اینجوری که دل بستیم

این حرف کمی نیست که  :

مــــــــــا عاشـــــــــق هــــــــم هستیـــــــــم

I-love بازدید : 248 شنبه 01 بهمن 1390 زمان : 9:34 نظرات (0)

مرا درک می کنی همسایه ؟

من منتظرم بیایی و در بزنی .

انقدر به دیوار نکوب ...

I-love بازدید : 257 شنبه 01 بهمن 1390 زمان : 9:34 نظرات (0)

دلم که می گیرد ...

تن کویری ام آغوش دریایی ات را می طلبد ...

می دانی که ... ؟ !

I-love بازدید : 230 شنبه 01 بهمن 1390 زمان : 9:34 نظرات (0)

بغلم كن عشق خوبم بذار حس كنم تن تو
از حرارتت بميرم بگيرم عطر تن تو
واسه من آغوش گرمت تنها جاى امن دنياست
ساز آشناى قلبت خوش ترين آهنگ دنياست
منوكه بغل بگيرى گم مي شم تو شهر رويا
بند مياد نفس تو سينم مثل مجنون پيش ليلا
به تو شفافُ برهنه دل سپردم بى مهابا
بغلم كن تا نميرم بى تو ، تو دستاى سرما
مثل دامن فرشته شب ما قديس ُ پاكه
حتى ماه به حرمت ماعاشقونه تر مى تابه
بغلم كن عشق خوبم بذار آرامش بگيرم
سر بذارم روى شونه ات ، با نفسهات خو بگيرم
جز سر انگشتاى گرمت تن من عشقى نديده
دست بكش رو گونه ى من ، منو خواب كن تا سپيده

I-love بازدید : 288 شنبه 01 بهمن 1390 زمان : 9:34 نظرات (0)

حدود ۳ صبح بود رفتم سر یخچال پارچ آب رو برداشتم آب بخورم.
دوستم بلند شده میگه می‌خوای آب بخوری ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو خواب یادم افتاد به گلا آب ندادم می‌خوام بهشون آب بدم


با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات...


رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر. یارو گفت : راحت باشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خار داشته باشه.


دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم


یه طوطی گرفتم. فامیلمون اومده میگه طوطیه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم


داشتم تلویزیون میدیدم.
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!


رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!


میگم بابا... تصمیمم رو گرفتم... می خوام زن بگیرم...
میگه میشناسیش؟ میگم آره.
میگه مجرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری


I-love بازدید : 279 جمعه 30 دی 1390 زمان : 22:47 نظرات (0)

حدود ۳ صبح بود رفتم سر یخچال پارچ آب رو برداشتم آب بخورم.
دوستم بلند شده میگه می‌خوای آب بخوری ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو خواب یادم افتاد به گلا آب ندادم می‌خوام بهشون آب بدم


با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات...


رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر. یارو گفت : راحت باشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خار داشته باشه.


دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم


یه طوطی گرفتم. فامیلمون اومده میگه طوطیه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم


داشتم تلویزیون میدیدم.
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!


رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!


میگم بابا... تصمیمم رو گرفتم... می خوام زن بگیرم...
میگه میشناسیش؟ میگم آره.
میگه مجرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری


I-love بازدید : 239 جمعه 30 دی 1390 زمان : 22:47 نظرات (0)

حدود ۳ صبح بود رفتم سر یخچال پارچ آب رو برداشتم آب بخورم.
دوستم بلند شده میگه می‌خوای آب بخوری ؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو خواب یادم افتاد به گلا آب ندادم می‌خوام بهشون آب بدم


با گل رفتم بیمارستان. نگهبان میگه گل برای مریضتون آوردین؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم خواستگاری تو با این سیبیلات...


رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر. یارو گفت : راحت باشه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ خار داشته باشه.


دارم تو حیاطمون موتورمو تعمیر میکنم به مامانم میگم دستمال بیخودی داری؟
میگه میخوای موتورتو تمیز کنی؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام هل هله کنان برم تو کوچه کردی برقصم


یه طوطی گرفتم. فامیلمون اومده میگه طوطیه؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم


داشتم تلویزیون میدیدم.
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بهد به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!


رفتم واسه استخدام. یارو میگه اومدی واسه استخدام؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم ببینم کی استخدام می شه ازش شیرینی بگیرم!


میگم بابا... تصمیمم رو گرفتم... می خوام زن بگیرم...
میگه میشناسیش؟ میگم آره.
میگه مجرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ منتظرم شوهرش رضایت نامشو امضا کنه بریم خواستگاری


I-love بازدید : 246 جمعه 30 دی 1390 زمان : 22:47 نظرات (0)
لره تو استخر غرق میشه میبرنش پزشكی قانونی بفهمن چرا غرق شده بعد از تحقیقات پزشكی قانونی میفهمن مایوش سوراخ بوده
می دونی شکست عشقی یعنی چی؟
یعنی بری پای تخته کنفرانس بدی، بعد بفهمی زیپ شلوارت باز بوده!hee hee

یه بچه اصفهانی خوشحال از مدرسه می یاد خونه به باباش می گه بابا من امروز 30 تومن صرفه جویی كردم باباش می گه افرین چطوری بچه می گه تو صف اتوبوس بودم اتوبوس اومد من سوار نشدم تا خونه دنبالش دویدم باباش می گه تو كه می دویدی حداقل دنبال تاكسی می دویدی تا 100 تومن صرفه جویی كرده باشی

شامپو خريدم چهل هزار تومن ريختمش تو ظرف داروگر تخم مرغي که بقيه نفهمن ازش استفاده نکنن !! فرداش اومدم برم حموم ديدم ظرفش خاليه !!!!
داد زدم کي اينو زده به سرش ؟؟ بابام اومد يه دونه زد تو سرم گفت : آخه گدا سگ اينو ميزنه سرش !! شامپوت خوراک ماشين شستن بود برو ببين ماشين چه برقي ميزنه !!!

به خنگول میگن : من تو ام ؛ تو منی . حالا تو کدومی ؟؟ میگه : خدا ازت نگذره گمم کردی !!

I-love بازدید : 244 پنجشنبه 29 دی 1390 زمان : 10:59 نظرات (0)
زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت.
شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و
اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد …
در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد پرسید: چی‌ شده عزیزم که این موقع شب اینجا نشستی؟!
شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت:
هیچی‌ فقط اون وقتها رو به یاد میارم، ۲۰ سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم. یادته ؟!
زن که حسابی‌ تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت:
آره یادمه.شوهرش ادامه داد: یادته پدرت که فکر می‌کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟!
زن در حالی‌ که روی صندلی‌ کنار شوهرش می‌نشست گفت: آره یادمه، انگار دیروز بود!

مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد: یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت:
یا با دختر من ازدواج می‌کنی‌ یا ۲۰ سال می‌‌فرستمت زندان آب خنک بخوری؟!
زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و…!
مرد نتوانست جلوی گریه‌اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می‌شدم !!!




I-love بازدید : 302 پنجشنبه 29 دی 1390 زمان : 1:42 نظرات (0)


با نگاهم به گل گفتم از تو زیباتر چیست؟


گفت:زندگی


زندگی کردم دیدم زیباست اما بی وفا


به زندگی گفتم از تو زیباتر چیست؟


گفت: عشق


عاشق شدم دیدم زیباست ولی قلب را می سوزاند.


به عشق گفتم این چه رسمی ست؟!!!!!!!!؟؟!!


از تو زیباتر چیست؟


گفت: دوستی


تو را جستم و در اوج زیبایی ها غرق شدم.



I-love بازدید : 270 چهارشنبه 28 دی 1390 زمان : 19:32 نظرات (0)

بچه که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم
کاش دلهامون به بزرگی بچگی بود
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش
را از نگاهش می توان خواند
کاش برای حرف زدن
نیازی به صحبت کردن نداشتیم
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود
کاش قلبها در چهره بود
اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد
و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم
دنیا را ببین بچه بودیم از آسمان باران می آمد
بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!

****

بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن
بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه
بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم
بزرگ شدیم تو خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست
بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه
بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم
بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچ
بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم
بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن
بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که
اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه
کاش هنوزم همه رو
به اندازه همون بچگی ۱۰ تا دوست داشتیم

*****

بچه که بودیم اگه با کسی
دعوا میکردیم ۱ ساعت بعد از یادمون میرفت
بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم
بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می شدیم
بزرگ که شدیم حتی ۱۰۰ تا کلاف نخم سرگرممون نمیکنه
بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود
بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه
بچه که بودیم آرزومون بزرگ شدن بود
بزرگ که شدیم حسرت برگشتن به بچگی رو داریم
بچه که بودیم تو بازیهامون همش ادای بزرگ ترها رو در می آوردیم
بزرگ که شدیم همش تو خیالمون بر میگردیم به بچگی
بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند
بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم...
هیچ کس نمی فهمه
بچه بودیم دوستیامون تا نداشت
بزرگ که شدیم همه دوستیامون تا داره
بچه که بودیم بچه بودیم

بزرگ که شدیم بزرگ که نشدیم هیچ؛ دیگه همون بچه هم نیستیم

I-love بازدید : 246 چهارشنبه 28 دی 1390 زمان : 12:39 نظرات (0)
غضنفر تو یک شب برف و بورانی داشته از سر زمین برمیگشته خونه، یهو میبینه یکجا کوه ریزش کرده، یک قطار هم داره ازون دور میاد! خلاصه جنگی لباساشو درمیاره و آتیش میزنه، میره اون جلو وامیسته. راننده قطاره هم که آتیشو میبینه میزنه رو ترمز و قطار وا میسته. همچین که قطار واستاد، غضنفر یک نارنجک درمیاره، میندازه زیر قطار، چهل پنجاه نفر آدم لت و پار میشن! خلاصه غضنفر رو میگیرن میبیرن بازجویی، اونجا بازجوه بهش میتوپه که: مرتیکه خر! نه به اون لباس آتیش زدنت، نه به اون نارنجک انداختنت! آخه تو چه مرگت بود؟! غضنفر میزنه زیر گریه، میگه: جناب سروان به خدا من از بچگی این دهقان فداکار و حسین فهمیده رو قاطی میکردم!!!

حیف نون یکی رو تو خیابون می بینه میگه ببخشید آقا من شما رو تو دبی ندیدم؟ طرف میگه نه آقا من اصلا دبی نرفتم تو عمرم. حیف نون میگه چه جالب اتفاقا من هم تا حالا دبی نرفتم. حتما دو نفر دیگه بودن!!!
I-love بازدید : 574 سه شنبه 27 دی 1390 زمان : 22:39 نظرات (0)

توانا بود هر که دانا بود

ز ثروت دل پیر برنا بود

به ثروت هر آن ابله بی سواد

به نزد کسان به چه آقا بود

اگر کردی مرا روزی فراموش

درآیددر دماغت صد عدد جوش

همیشه از بچگی یه موضوعی برام سوال بوده…

این چوب بستنی ها هست که دکتر ها می کنن تو حلق مریض

کیم هاش رو کی خورده!؟

در بدترین روزها امیدوار باش، که همیشه زیباترین باران از سیاه ترین ابر می بارد . . .

I-love بازدید : 322 سه شنبه 27 دی 1390 زمان : 12:56 نظرات (0)

تعداد صفحات : 62

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • چهارشنبه 11 بهمن 1402
  • پنجشنبه 29 فروردين 1392
  • دوشنبه 24 مهر 1391
  • سه شنبه 17 مرداد 1391
  • دوشنبه 16 مرداد 1391
  • سه شنبه 10 مرداد 1391
  • شنبه 31 تير 1391
  • پنجشنبه 29 تير 1391
  • چهارشنبه 28 تير 1391
  • سه شنبه 27 تير 1391
  • يکشنبه 18 تير 1391
  • جمعه 09 تير 1391
  • پنجشنبه 08 تير 1391
  • جمعه 26 خرداد 1391
  • پنجشنبه 25 خرداد 1391
  • جمعه 12 خرداد 1391
  • پنجشنبه 11 خرداد 1391
  • چهارشنبه 10 خرداد 1391
  • سه شنبه 09 خرداد 1391
  • دوشنبه 08 خرداد 1391
  • شنبه 06 خرداد 1391
  • جمعه 5 خرداد 1391
  • جمعه 05 خرداد 1391
  • پنجشنبه 4 خرداد 1391
  • پنجشنبه 04 خرداد 1391
  • جمعه 29 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 27 ارديبهشت 1391
  • يکشنبه 24 ارديبهشت 1391
  • جمعه 15 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 13 ارديبهشت 1391
  • پنجشنبه 7 ارديبهشت 1391
  • شنبه 02 ارديبهشت 1391
  • شنبه 2 ارديبهشت 1391
  • چهارشنبه 30 فروردين 1391
  • سه شنبه 29 فروردين 1391
  • دوشنبه 28 فروردين 1391
  • جمعه 18 فروردين 1391
  • چهارشنبه 16 فروردين 1391
  • جمعه 11 فروردين 1391
  • شنبه 05 فروردين 1391
  • سه شنبه 01 فروردين 1391
  • دوشنبه 29 اسفند 1390
  • 28 اسفند 1390
  • شنبه 27 اسفند 1390
  • جمعه 26 اسفند 1390
  • پنجشنبه 25 اسفند 1390
  • 24 اسفند 1390
  • چهارشنبه 24 اسفند 1390
  • دوشنبه 22 اسفند 1390
  • 21 اسفند 1390
  • جمعه 19 اسفند 1390
  • پنجشنبه 18 اسفند 1390
  • چهارشنبه 17 اسفند 1390
  • سه شنبه 16 اسفند 1390
  • دوشنبه 15 اسفند 1390
  • 14 اسفند 1390
  • 13 اسفند 1390
  • شنبه 13 اسفند 1390
  • شنبه 12 اسفند 1390
  • جمعه 12 اسفند 1390
  • پنجشنبه 11 اسفند 1390
  • چهارشنبه 10 اسفند 1390
  • سه شنبه 09 اسفند 1390
  • سه شنبه 9 اسفند 1390
  • 07 اسفند 1390
  • يکشنبه 7 اسفند 1390
  • شنبه 06 اسفند 1390
  • جمعه 05 اسفند 1390
  • پنجشنبه 04 اسفند 1390
  • 04 اسفند 1390
  • 03 اسفند 1390
  • چهارشنبه 03 اسفند 1390
  • سه شنبه 02 اسفند 1390
  • دوشنبه 01 اسفند 1390
  • 30 بهمن 1390
  • شنبه 29 بهمن 1390
  • جمعه 28 بهمن 1390
  • پنجشنبه 27 بهمن 1390
  • چهارشنبه 26 بهمن 1390
  • سه شنبه 25 بهمن 1390
  • 25 بهمن 1390
  • دوشنبه 24 بهمن 1390
  • دوشنبه 23 بهمن 1390
  • 23 بهمن 1390
  • 22 بهمن 1390
  • شنبه 22 بهمن 1390
  • جمعه 21 بهمن 1390
  • جمعه 20 بهمن 1390
  • پنجشنبه 20 بهمن 1390
  • چهارشنبه 19 بهمن 1390
  • سه شنبه 18 بهمن 1390
  • دوشنبه 17 بهمن 1390
  • دوشنبه 16 بهمن 1390
  • 16 بهمن 1390
  • شنبه 15 بهمن 1390
  • جمعه 14 بهمن 1390
  • پنجشنبه 13 بهمن 1390
  • چهارشنبه 12 بهمن 1390
  • سه شنبه 11 بهمن 1390
  • دوشنبه 10 بهمن 1390
  • 09 بهمن 1390
  • شنبه 08 بهمن 1390
  • شنبه 07 بهمن 1390
  • پنجشنبه 06 بهمن 1390
  • چهارشنبه 5 بهمن 1390
  • چهارشنبه 05 بهمن 1390
  • سه شنبه 04 بهمن 1390
  • دوشنبه 03 بهمن 1390
  • يکشنبه 2 بهمن 1390
  • 02 بهمن 1390
  • شنبه 01 بهمن 1390
  • شنبه 1 بهمن 1390
  • جمعه 30 دی 1390
  • پنجشنبه 29 دی 1390
  • چهارشنبه 28 دی 1390
  • سه شنبه 27 دی 1390
  • دوشنبه 26 دی 1390
  • 25 دی 1390
  • يکشنبه 25 دی 1390
  • چهارشنبه 21 دی 1390
  • سه شنبه 13 دی 1390
  • جمعه 9 دی 1390
  • پنجشنبه 08 دی 1390
  • سه شنبه 6 دی 1390
  • يکشنبه 4 دی 1390
  • شنبه 3 دی 1390
  • جمعه 02 دی 1390
  • جمعه 01 دی 1390
  • پنجشنبه 01 دی 1390
  • چهارشنبه 30 آذر 1390
  • يکشنبه 27 آذر 1390
  • جمعه 25 آذر 1390
  • پنجشنبه 24 آذر 1390
  • سه شنبه 22 آذر 1390
  • پنجشنبه 17 آذر 1390
  • دوشنبه 14 آذر 1390
  • يکشنبه 13 آذر 1390
  • شنبه 12 آذر 1390
  • جمعه 11 آذر 1390
  • يکشنبه 6 آذر 1390
  • شنبه 5 آذر 1390
  • چهارشنبه 25 آبان 1390
  • سه شنبه 24 آبان 1390
  • چهارشنبه 18 آبان 1390
  • دوشنبه 9 آبان 1390
  • جمعه 06 آبان 1390
  • پنجشنبه 5 آبان 1390
  • سه شنبه 19 مهر 1390
  • دوشنبه 18 مهر 1390
  • يکشنبه 17 مهر 1390
  • چهارشنبه 13 مهر 1390
  • پنجشنبه 17 شهريور 1390
  • سه شنبه 15 شهريور 1390
  • پنجشنبه 27 مرداد 1390
  • يکشنبه 16 مرداد 1390
  • جمعه 14 مرداد 1390
  • سه شنبه 11 مرداد 1390
  • يکشنبه 9 مرداد 1390
  • شنبه 8 مرداد 1390
  • سه شنبه 4 مرداد 1390
  • پنجشنبه 30 تير 1390
  • سه شنبه 28 تير 1390
  • يکشنبه 26 تير 1390
  • شنبه 25 تير 1390
  • پنجشنبه 23 تير 1390
  • دوشنبه 13 تير 1390
  • شنبه 11 تير 1390
  • جمعه 10 تير 1390
  • جمعه 6 خرداد 1390
  • دوشنبه 12 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 11 ارديبهشت 1390
  • شنبه 10 ارديبهشت 1390
  • جمعه 9 ارديبهشت 1390
  • سه شنبه 6 ارديبهشت 1390
  • دوشنبه 5 ارديبهشت 1390
  • يکشنبه 4 ارديبهشت 1390
  • جمعه 2 ارديبهشت 1390
  • پنجشنبه 1 ارديبهشت 1390
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1859
  • کل نظرات : 44
  • افراد آنلاین : 32
  • تعداد اعضا : 89
  • آی پی امروز : 203
  • آی پی دیروز : 199
  • بازدید امروز : 3,092
  • باردید دیروز : 5,291
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 37,921
  • بازدید ماه : 110,665
  • بازدید سال : 768,761
  • بازدید کلی : 3,067,617